چکیده:
در دنياي امروز ارتباطات اقناعي بخش مهمي از ارتباطات را تشكيل مي دهد و نظريه هاي متنوعي در خصوص آن به وجود آمده و روش هاي مختلفي جهت رسيدن به اقناع مخاطب مطرح شده است. پيدايش اين روش ها به طور عمده در جهان غرب سكولار اتفاق افتاده، لذا در نظريه پردازي و بهره گيري از اين روش ها، توجه درستي به اصول اخلاقي و ارزش هاي ديني صورت نگرفته است. از طرفي اديان الهي، به عنوان يكي از موفق ترين نمونه ها و مصاديق استفاده از اقناع جهت دعوت و تبليغ به اصول و آموزه هاي خود مي باشند. با توجه به اينكه جوامع ديني، به ويژه كشورهاي اسلامي و رسانه هاي دين مدار جهت بهره گيري و استفاده از روش ها و نظريه هاي اقناع، نيازمند نوع ديني آن مي باشند؛ لازم مي آيد تا محققان و پژوهش گران اين عرصه با مراجعه به منابع و متون ديني، اقدام به كشف و بررسي آنها نمايند. نهج البلاغه به عنوان ارزشمندترين اثر تبليغي و مهم ترين كتاب بعد از قرآن كريم، جايگاه ويژه اي را در اين خصوص دارا مي باشد. به همين منظور در اين پژوهش تلاش شده است تا با روش تحقيق توصيفي ـ تحليلي، روش هاي كلامي و غيركلامي اقناع مخاطب در نهج البلاغه، كشف و بررسي گردد. در اين پژوهش مشخص گرديد كه حضرت علي جهت اقناع مخاطب از طريق كانال اقناع كلامي از موارد حكمت، جدال احسن، تجربه، استناد به منبع معتبر، موعظه و اخبار غيبي و همچنين از كانال اقناع غير كلامي از زبان بدن، سيره عملي، زبان صدا و معجزه به طور هنرمندانه اي بهره برده اند.
خلاصه ماشینی:
"اما آیا اسلام از این روش¬ها و تکنیک¬ها استفاده کرده است؟ آنها کدامند؟ چگونه باید از آنها بهره برد؟ چه شرایط و معیارهایی برای استفاده از آنها باید مد نظر قرار گیرد؟ چگونه می¬توان با شناخت روش¬های درست که در دین استفاده شده با سوء استفادة رسانه¬ای از این تکنیک¬ها در جهت نادرست، مقابله کرد؟ این¬ها سؤالاتی است که یک جامعه و رسانة دینی برای موفقیت خود نیازمند آن بوده تا بتواند به وظیفة خود به درستی عمل نموده و در مسیر مطلوب حرکت نماید.
باید دانست استفاده از برخی روش¬های اقناع که در دنیای امروز مورد استفاده قرار می¬گیرد از منظر دین، مطرود و مذموم است و استفاده بدون شناخت از آنها در جوامع دین¬مدار و اسلامی موجب تضاد در اهداف حکومت دینی با وسیله¬های رسیدن به آن اهداف می¬گردد و یقینا این موضوع در بلند مدت مشکلات زیادی را ایجاد نموده و حتی می¬تواند سبب بروز بحران در چنین جوامعی گردد.
امام7 از آنجایی که می¬خواهند با معاویه، که استاندار خلفا در شام بوده و همین طور با مردمی، محاجه کنند از همان چیزی که آنها قبول دارند استفاده می¬کنند: اگر از نظر تو معاویه معیار مشروعیت خلافت آنان، اجتماع مهاجرین و انصار بود، همان معیار در خلافت من نیز وجود دارد، که حضرت باور اصلی خود را در جاهای دیگر همچون خطبة 2 و 3 و نامة 28 و 63 به مردم مصر و در جاهای دیگر به روشنی بیان کرده¬اند."