چکیده:
وصف شخصيت امام رضا (ع) از موضوعات مهمي است كه در كانون توجه شاعران فراواني قرار گرفته است، از جمله اين شاعران دعبل خزاعي، شاعر نامدار عصر عباسي و حميدرضا برقعي، آيينيسراي معاصر ايراني است. پژوهش حاضر بر آن است تا سرودههاي رضوي اين دو شاعر را با رويكرد تطبيقي بررسي نمايد. اين مقاله كوشيده است ضمن استخراج وجوه تشابه و تباين در نوع نگاه دو شاعر به امام رضا (ع)، هنر زبان آن دو را در بيان سرودههاي رضوي بررسي نمايد. پژوهش انجام شده بيانگر آن است كه مفاهيم مشترك بسياري همانند بيان شان و مقام امام (ع)، اميدواري، حزن و اندوه، شفاعتخواهي و كرم و بخشندگي در شعر دو شاعر به چشم مي خورد. اما آنچه شايسته توجه بوده و دو شاعر را از هم متمايز ميسازد، آن است كه دعبل در هجو دشمنان آن حضرت و بيان نفاق آن ها دادِ سخن ميدهد و در بيان اين مضامين، بيشتر از اسلوب خطابي بهره ميگيرد، اما توجه برقعي به اشتياق و دل باختگي و غرق شدن در شكوه و عظمت آن حضرت معطوف است و با اسلوب ادبي به بيان احساسات و عواطف دروني خويش مي پردازد.
خلاصه ماشینی:
» (الأنبیاء/ 30) (ترجمه: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم؟ آیا باز هم ایمان نمیآورند؟) برقعی برای ابراز اندوهی که از فراق امام رضا (ع) بر دل و جانش سایه افکنده با الفاظی که بیانگر نزدیک بودن افراد از نظر رابطۀ دوستی است شروع به درددل نموده و می¬گوید که از فرط غم و اندوه عنان دل را از کف داده و از جهتی دیگر شاعر با استفاده از صنعت حسن¬تعلیل علت ساده و بی¬پیرایه بودن شعرش را احساس دلتنگی و حسرت خویش به این اماکن می¬داند: دلم که دست خودم نیست این دل غمگین همان دلی است که جا مانده در گوهرشاد است (برقعی، 1392: 46) بدون فن غزل بی¬کنایه می¬گویم دلم برای تو تنگ است شعر من ساده است (همان) دعبل از آنجا که از یک سو حضور امام را درک کرده و از طرفی در عصری به سر میبرد که دشمنان اهلبیت (ع) بر مسند حکومت نشستهاند، سوز و گداز ویژه¬ای جانش را فراگرفته است و سنگینی غم شهادت امام در شعرش ظهور بیشتری دارد، اما شاعر ایرانی که توفیق درک محضر امام را نداشته است، زمانی که از زیارت به وطن خویش بازمیگردد به یاد بارگاه ملکوتی آن حضرت غمگین است و اظهار دلتنگی می¬کند.