چکیده:
اين مقاله نشان مي دهد که سبک تغزلي واسوخت که شاخة مشهور مکتب وقوع فارسي است در ميانة قـرن دهـم در کاشان پديدار شده و محتشم کاشـاني ايـن سـبک را ابـداع کـرده و بـه اوج رسـانيده اسـت . مورخـان ادبـي و سبک شناسان معاصر ما غالباً نوشته اند که وحشي بافقي مبدع واسوخت و مشهورترين شاعر اين سبک است و نيـز اين شيوه به او خاتمه يافته است . اين مقاله با اسناد تاريخي و ادبي اين نظر مشهور را مردود مـي شـمارد. نخسـت معناي لغوي و اصطلاحي واسوخت را بر رسيده و شواهد متعـددي بـراي آن آورده اسـت . سـپس سـابقة تـاريخي اصطلاح را در تذکره ها و ديوان شاعران کاويده و فرايند سوختن و واسـوختن را در «مربـع چهـار نفـرة عشـق » در شعر واسوخت تحليل کرده است . دلايل واسـوخت را نيـز از خـلال سـخنان شـاعران بـرآورده و هفـت نـوع غـزل واسوختي را بر اساس سخن محتشم کاشاني معرفي کـرده اسـت . بـر اسـاس نتـايج ايـن مقالـه ، مبـدع اصـطلاح واسوخت و مروّج اين سبک محتشم کاشاني است و وحشي در اين شيوه مقلد بوده است . طـرز واسـوخت پـس از محتشم تا پايان قرن يازدهم در ايران مورد توجه بوده و سپس در زبان اردو مورد توجه قرار گرفته است .
خلاصه ماشینی:
"وحشی به روش هجری قمی معشوق را به نرمی نصیحت می کند که با اغیار همدم نشود و در پایان از معشوق رویگردان شده و سخن را به شیوة واسوخت آورده است : کس چـرا بـر دل خـود بـار جفـای تـو نهـد تو که باشی که کسی دل بـه وفـای تـو نهـد زین پس ای شـوخ جفـاجو نکـنم یـاد از تـو نکشــم ســنگدلا ایــن همــه بیــداد از تــو (همان ، ص٨٣) وحشی : ما نباشـیم کـه باشـد کـه جفـای تـو کشـد به جفـا سـازد و صـد جـور بـرای تـو کشـد ابیاتی از ترکیب بند مسدس (شش مصراعی ) هجری که نشان از وحدت لحن و محتوا و وزن با مربع وحشی بافقی دارد: هجری : دائــم ایــن گرمــی بــازار نخواهــد بــودن نـــاز را خلـــق خریـــدار نخواهـــد بـــودن (همان ، ص ٧٧) وحشی : ایـن همـه مشـتری و گرمـی بـازار نداشـت یوســفی بــود ولــی هــیچ خریــدار نداشــت دو ترکیب بند وحشی به دو دلیل شهرت و مقبولیت یافته اسـت : یکـی آن کـه طـرز وحشی روانتر و عاطفی تر از مسدس هجری است ، دیگر اینکـه وصـف معشـوق مـذکر و تکرار مضمون ریش برآوردن معشوق برای بسیاری از خوانندگانی که عشق بـه مـذکر را نمی پسندند خوشایند نیست ."