چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر به کارگیری مدیریت دانش بر میزان یادگیری مدیران استراتژیک در سازمانهای دانش محور (مطالعه موردی: دانشگاه شهید بهشتی) در سال تحصیلی 94-1393 با روش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مدیران استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی شامل 400 نفر بود که در سال تحصیلی 94-1393 مشغول به خدمت بودند. از میان آنها 196 نفر به روش تصادفی منظم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش شرون و لاوسون همچنین پرسشنامه استاندارد یادگیری واتکینز و مارتیک بوده است و از مدیران خواسته شدکه نظر خود را درباره هر یک از مؤلفههای تعیین شده در پرسشنامهها مشخص نمایند. دادههای جمع آوری شده به صورت توصیفی و استنباطی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آمار توصیفی شامل جداول توزیع فراوانی و درصد آن به منظور نمایش ارقام آماری استفاده شده و سپس به منظور نمایش تصویری، از نمودار میلهای استفاده گردیده است. در بخش آمار استنباطی از آزمون t گروههای مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که: 1- از نظر اساتید و مدیران آموزش استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، به کارگیری مدیریت دانش به میزان زیادی میتواند بر سطوح یادگیری موثر باشد. 2- از نظر اساتید و مدیران آموزش استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، به کارگیری کسب دانش به میزان زیادی میتواند بر سطوح یادگیری موثر باشد. 3- از نظر اساتید و مدیران آموزشی استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، به کارگیری خلق دانش نمیتواند بر سطوح یادگیری موثر باشد. 4- از نظر اساتید و مدیران آموزشی استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، کاربرد دانش نمیتواند بر سطوح یادگیری موثر باشد. 5- از نظر اساتید و مدیران آموزشی استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، به کارگیری انتقال دانش به میزان زیادی میتواند بر سطوح یادگیری موثر باشد. 6- از نظر اساتید و مدیران آموزشی استراتژیک دانشگاه شهید بهشتی، به کارگیری ثبت دانش به میزان زیادی میتواند بر سطوح یادگیری موثر باشد.