چکیده:
تغییر در نوع نگرش و رویکرد قدرتهای بزرگ نسبت به منطقه آمریکای لاتین و همچنین تغییر در ماهیت روابط آنها با کشورهای این منطقه، موجب تحول در رفتارها و اقدامات دیپلماتیک آنها شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا برایند این تغییرات منجر به شکلگیری نوعی دیپلماسی رقابتی بین قدرتهای بزرگ شامل ایالاتمتحده آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا در منطقه آمریکای لاتین شده است؟ در این صورت، مؤلفههای اساسی الگوی مزبور چیست و چگونه میتوان آن را تبیین و تحلیل کرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش اصلی، مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که در شرایط کنونی روابط بینالملل به دلیل گذار نظم جهانی بهسوی نظام چندقطبی و کاهش قدرت ایالاتمتحده آمریکا، این کشور برخلاف گذشته قادر به اعمال نفوذ گسترده سیاسی و نظامی در کشورهای آمریکای لاتین نیست. از اینرو، مهمترین رقبای آمریکا در سطح جهانی با اغتنام فرصت، طی سالیان اخیر حضور اقتصادی و نظامی خود را در آمریکای لاتین تقویت کرده و به رقابت دیپلماتیک گستردهای مبادرت ورزیدهاند. با عنایت به ماهیت و ویژگیهای موضوع مقاله، تحقیق در چرایی و چگونگی شکلگیری الگوی جدید رقابت دیپلماتیک بین قدرتهای بزرگ در آمریکای لاتین، مستلزم پرداختن به شاخصههای علمی-پژوهشی دانش روابط بینالملل و تلفیق آن با جنبههای کاربردی حرفه دیپلماسی بهمثابه فن روابط بینالملل است. از اینرو، ابتدا با استفاده از روش تحلیل و تطبیق، مبانی نظری و راهبرد دیپلماسی منطقهای قدرتهای بزرگ در آمریکای لاتین مورد واکاوی و مقایسه قرار گرفته و سپس با تکیهبر برخی شاخصهای مطرح در حرفه دیپلماسی نظیر اظهارات، موضعگیریها، رفتارها، تصمیمات و اقدامات دولتمردان، الگوی رقابت بین قدرتهای مورد نظر از منظر دیپلماسی مورد ارزیابی حرفهای و تطبیق کاربردی قرار میگیرد. در این تحلیل و ارزیابی، شکلگیری الگوی دیپلماسی رقابتی قدرتهای بزرگ در منطقه آمریکای لاتین متغیر وابستهای فرض شده است که تابعی از متغیرهای مستقلی همچون افول قدرت هژمونیک آمریکا، منافع راهبردی قدرتهای بزرگ و شرایط در حال گذار روابط بینالملل و ویژگیهای کشورهای این منطقه است.
خلاصه ماشینی:
"پرسـش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا برایند این تغییرات منجر به شکل گیری نـوعی دیپلماسـی رقـابتی بـین قدرت های بزرگ شامل ایالات متحده آمریکا، چین ، روسیه و اتحادیه اروپـا در منطقـه آمریکـای لاتـین شـده است ؟ در این صورت ، مؤلفه های اساسی الگوی مزبور چیست و چگونه میتوان آن را تبیـین و تحلیـل کـرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش اصلی، مقاله حاضر بر این فرضیه استوار اسـت کـه در شـرایط کنـونی روابـط بین الملل به دلیل گذار نظم جهانی به سوی نظام چندقطبی و کاهش قدرت ایالات متحده آمریکا، ایـن کشـور برخلاف گذشته قادر به اعمال نفوذ گسترده سیاسی و نظامی در کشورهای آمریکای لاتین نیسـت .
in BRICS, 2015) با وجود زمینه های فراوان بـرای بسـط روابـط مسـکو بـا آمریکـای لاتـین ازجملـه فعالیـت شرکت های بزرگ نفتی و گازی در روسیه و تلاش آنها برای یافتن منـابع و فرصـت هـای جدیـد نفتی در اقصی نقاط جهان (ازجمله آمریکای لاتین ) میتـوان ادعـا کـرد کـه سیاسـت خـارجی روسیه در آمریکای لاتین به طور عمده مبتنی بر قراردادهای فروش سلاح و در مرحله دوم عقـد موافقت نامه های اقتصادی با کشورهای دوست و همسوی خود همچون ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا بوده است .
اتحادیه اروپا نیز به دلیل نزدیکی فرهنگی و پیونـدهای تـاریخی و منـافع اقتصـادی درصدد تحکیم روابـط همـه جانبـه سیاسـی و همکـاری بـا آمریکـای لاتـین اسـت و بـا هـدف همسوکردن کشورهای این منطقه با مواضـع و اهـداف خـود در خصـوص نهادهـا و موضـوعات بین المللی همچون مهاجرت ، خلع سلاح ، تغییرات آب و هـوایی و مـواد مخـدر تـلاش کـرده بـا استفاده از ابزارهای اقتصادی (تجارت ، سرمایه گذاری و اعطای کمک های توسـعه ای) و فرهنگـی به نقش آفرینی در آمریکای لاتین به منظور بیشینه نمودن منافع خود کند."