چکیده:
تروريسم پديده اي است كه امنيت كشورهاي بسياري را در طول تاريخ خصوصاً در دهه هاي اخير به چالش كشيده و ضررهاي غيرقابل ترميمي را بر آنها تحميل نموده است. به مجازات رساندن تروريست ها از برنامه هاي مهم همه كشور ها خصوصاً كشورهاي قرباني تروريسم است. طبق اساسنامه دادگاه كيفري بين المللي، صلاحيت رسيدگي به اين جرم خارج از حيطه وظايف اين دادگاه است و اين صلاحيت طبق كنوانسيون هاي مرتبط با تروريسم بر عهده دولت ها نهاده شده است. كشورهاي قرباني تروريسم، مانند ايران، با اعمال صلاحيت كيفري خويش سعي در به مجازات رساندن مرتكبان جرايم تروريستي دارند. ايران با پذيرش اصل صلاحيت شخصي مبتني بر تابعيت منفعل، گام مهمي در جهت مبارزه با اين پديده برداشته است. اين روش هم در اسناد شش گانه پذيرفته شده از طرف ايران و هم در قوانين داخلي از جمله قانون هواپيمايي ايران و قانون مناطق دريايي مورد پذيرش قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"سلب امکان خلق پول بانکی، حتی به فرض اینکه ممکن باشد، به صورت بالقوه از دیدگاه تولیدی اقدامی مطلوب و مثبت نبوده و یک قابلیت مهم نهادی و تمدنی را از اقتصاد سلب میکند؛ البته این نافی آن نیست که خلق اعتبار به وسیله بانکها در برخی موارد در جهت اهداف و مقاصد توسعهای و «خیر اجتماع» نیست؛ هیچ تضمینی وجود ندارد که بانک به عنوان یک نهاد سودجو از ظرفیت نهادی اعتبار در مسیر تأمین مالی بخشهای دارای اولویت اجتماعی بهره گیرد؛ لذا اگرچه خلق اعتبار بانکی بهطور بالقوه یک ظرفیت مثبت ارزیابی میشود، اما در دنیای واقعیت ممکن است پیامد بالفعل آن برای جامعه، دستکم در دامنهای، منفی باشد.
روش انجام تحقیق «الگوی تفکیک»، نظریهای در بانکداری اسلامی است که بر اساس آن صاحبنظران بانکداری به ارائه الگوهایی برای بانکداری اسلامی پرداختهاند؛ طراحان الگوی تفکیک با مدنظر قراردادن اهدافی مانند حذف کامل ربا به عنوان نخستین و اساسیترین محور بانکداری اسلامی، گسترش فرهنگ قرضالحسنه و تأمین نیازهای ضروری مردم از این طریق، هدایت صحیح منابع مالی به سمت سرمایهگذاری و تولید، ارتقای کارایی نظام بانکی از طریق تسهیل امور و افزایش نظارتهای دقیق، برقراری قسط و عدل و حرکت نظام بانکی در جهت تحقق عینی عدالت و تحصیل سود از طریق مشارکت واقعی در فرایند سرمایهگذاری و برشمردن مزایایی مانند حذف رانت بانکی و بازگشت بانک به جایگاه اصلی خود، الگوی مورد نظر خود را ارائه دادهاند (داودی و بیدار، 1390، ص49-50)."