چکیده:
«بیعت» یکی از مفاهیم شاخص در فرهنگ اسلامی است. نگاهی به بارزترین حوادث سیاسی ـ اجتماعی صدر اسلام با توجه به اندیشه و حجتهای هر گروه، گویای نهادینه بودن باور وفاداری به بیعت در میان آنهاست. در میان عالمان شیعه تقریباً این اتفاق وجود دارد که مشروعیت حاکمیت معصومان(ع) نتیجه نص است و نه بیعت. این مقاله ضمن مفهومشناسی واژة «بیعت»، با اشاره به سیر تاریخی آن در صدر اسلام، مصادیق گوناگون و نقش آن در موضوع امامت در فرهنگ شیعی را بررسی می کند.
خلاصه ماشینی:
(قمی، بیتا، ج2، ص315) با توجه به روایات و تفاسیری که در ذیل این آیه آمده است، مشخص میگردد که این بیعت برای ولایت رسول خدا9 بر امور مسلمانان نبوده، بلکه موضوع بیعت مبتنی بر مقاومت و فرار نکردن از جنگ با مشرکان است.
ولی هیچ دلالتی بر مشروط و مقید کردن ولایت رسول خدا9 به بیعت مسلمانان با ایشان و مشروط کردن وجوب اطاعت از رسول به اینبیعت ندارد و جمله (فمن نکث فانما ینکث علی نفسه) بیانگر این است که شکستن بیعت مستلزم خسران برای ناقض عهد است که معنایش وجوب عمل به بیعت وحرمت نقض آن است.
حاصل بحث اینکه فقط سه آیه از قرآن دربارة موضوع بیعت است و هیچکدام به تنهایی یا با کمک روایات وارد شده در ذیل آنها، بر تقیید ادلة ولایت فعلی معصومان: و تقیید اطلاق ادلة وجوب اطاعت از ایشان دلالت ندارد.
بیعت در نظام سیاسی امامت، از نوع دوم یعنی نشانة حقانیت است (پیشگاهی فرد، 1389، ص130) در این زمینه، به طور عام، اعم از معصوم و غیر معصوم، دیدگاههای متفاوتی از جانب عالمان، به ویژه معاصران، ارائه شده است: نخست دیدگاه برخی از عالمان شیعه و سنی که حتی دربارة پیامبر و ائمة معصوم: به تفکیک ولایت الهی و حق حاکمیت قایل شده و در نتیجه، بیعت و انتخاب عمومی را عامل ایجاد مشروعیت میدانند.
(مؤمن، بیتا، ص220-300 / همو، 1386، ص51-60) علاوه بر این، تاریخ بیعتها در صدر اسلام و انعکاس آن در قرآن کریم (فتح: 18 و 10 / ممتحنه: 12) نیز به خوبی گویاست که بیعت با پیامبر9 به منزلة انتخاب ایشان نبوده، بلکه نوعی اعلام آمادگی برای حمایت از اهداف متعالی نهضت رسول خدا9 و اطاعت از فرامین الهی ایشان است.