چکیده:
صحنۀ نمایشی، به عنوان زیرمجموعة عنصر تداوم، در بررسی زمانروایی یک اثر، بررسی میشود. در صحنة نمایشی، سخن بر سر این است که چگونه نویسنده در گزارش داستان، واسطهگری ابزارروایی را از میان برمیدارد بهگونهای که حوادث داستانی در برابر دیدگان مخاطب به نمایش درمیآید و او حائلی میان خود و وقایع احساس نمیکند و خود را درگیر وقایع و ناظر مستقیم حوادث میبیند. از آنجا که داستان «گیلهمرد» همواره به عنوان اثری نمایشی معرّفی میشود، در این پژوهش کوشیدهایم تا عوامل نمایشیساز را در این داستان بررسی کنیم. اغلب صاحبنظران، گزارش مستقیم «دیالوگ»ها را تنها ابزارنمایشی شدن داستان میدانند. این جستار درصدد نشان دادن این مسئله است که چگونه بزرگ علوی با شرح مبسوط داستان و پرداختن به جزئیّات، ارائة توصیفات جاندار از طبیعت، بهکاربردن وجوه استمراری در توصیفات و کمرنگ کردن حضور راوی در داستان، موفّق به خلق داستانی نمایشی شده است. برای این منظور عوامل نمایشیشدن داستان را شرح دادهایم و سپس این عوامل را در داستان «گیلهمرد» بررسی نمودهایم.
خلاصه ماشینی:
١-١- بیان مسئله گیلـه مـرد، داسـتانی اسـت کـه کوشـش نویسـنده در نمایشـیکـردن آن بـه موفقیـت انجامیده است ، به گونه ای که «وقتی گیله مـرد را مـیخـوانیم ، بـوی نـم و رطوبـت جنگـل و درختان باران خورده ، غرش باد، شیون زنی که زجر میکشد و جان میدهـد، جیـغ و فریـاد مرغابیهای وحشی، شرشر باران به خوبی حس میشود و نثر توانمند و زنده نویسنده بـدون هیچ گره و ناهمواری باعث میشود که خواننده از یاد ببرد که دارد داستان میخواند؛ بلکـه خود را در صحنه میبیند و انگار که وقایع در پیش روی او اتفاق میافتد» (هنر،١٣٦:١٣٨٤).
١- ٢- پیشینۀ تحقیق آثـاری کـه بـه بررسـی داسـتان کوتـاه «گیلـه مـرد» پرداختـه انـد، انـدک شـمارند و از نمونه های درخور توجه آن میتوان به دو مورد اشاره کـرد: اولـی مقالـه ای اسـت بـا عنـوان «بررسی سمبولیسم اجتماعی در داستان گیله مرد» (١٣٩٢) اثر گرجی و مظفری که در نشریۀ مطالعات داستانی دانشگاه پیام نور شیراز منتشر شده است .
ما در این اثر تلاش کرده ایم تا روش هایی را که بـه صـحنه پـردازی منجـر مـیشـود توضیح دهیم ، زیرا نگاهی گذرا به آثاری که در زمینۀ روایت پژوهی نوشـته شـده انـد، نشـان میدهد که اغلب روایت پژوهان عمدتا عامل ایجاد صحنۀ نمایشی را یک چیـز مـیداننـد و آن گزارش مستقیم گفتگوی شخصیت های داستانی است ؛ اما باید گفت این تنها راه عرضـه صحنۀ نمایشی نیست ؛ زیرا روایت ها صرفا رویدادهای کلامی را دربرنمیگیرند بلکه وقـایع غیرکلامی هم در کنـار گفتگوهـا وجـود دارنـد کـه گـاه بخـش اعظـم روایـت را بـه خـود اختصاص میدهند.