چکیده:
اخلاق یکی از آموزههای دین است که در زندگی بشر اهمیّت فراوان دارد. شاعران و نویسندگان بزرگ در اشعار و آثار خود به اخلاقیّات توجّه بسیاری نشان داده و اصطلاحات و مفاهیم اخلاقی را به کار بردهاند. در حقیقت تعهّدات اخلاقی جنبهی نسبیّت دارند و هر مکتب و مذهبی که در این باره سخن میگوید آن ویژگیها را بر اساس عقاید خود از جهات مختلف بیان میدارد.اغلب شاعران نیز دیدگاهشان را دربارهی مسائل اخلاقی در اشعارشان به تصویر کشیدهاند. البتّه دیدگاه هر شاعر با دیگر شاعران بر اساس عقیده و نگاهش به زندگی و دنیا و به مردمان دیگر و حوادثی که با آنها مواجه بوده متفاوت است و چه بسا شاعرانی که دیدگاهی خوشبینانه نسبت به برخی از مضامین اخلاقی مثل امید، عشق، محبّت و شادی دارند و اشعارشان مالامال از این مضامین متمایز اخلاقی است، ولی در مقابل شاعرانی که اشعارشان سرشار از ناامیدی، درد، غم، شکست و بیزاری از دنیا و آدمیان است . هدف این پژوهش بررسی تعهّد اخلاقی در شعر احمد صافی نجفی است که بر اساس شیوهی تحلیل محتوا و آمار انجام میشود.بررسیها حاکی از آن است که مضامین اعتقاد به مرگ و دلسوزی و شفقت نسبت به حیوانات به میزان19/12درصد بیشترین میزان فراوانی و نکوهش غرور و دعوت به صبر و بردباری به میزان 43/2 درصد در اشعار صافی کمترین میزان فراوانی را به خود اختصاص دادهاند.
خلاصه ماشینی:
اعظم جنگی ( 1391) نیز در پایان نامهی خود در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان با عنوان بررسی گرایشهای رئالیستی در دیوان احمد صافی نجفی به بررسی گرایشهای رئالیستی در شعر این شاعر پرداخته است.
در جای دیگر صافی با اشاره به این که جهل و نادانی، مشکل بزرگی در جامعهی بشری بهشمار میرود و هر جامعهای که جهل و نادانی در آن رواج یابد، سرنوشت آن تباهی و نابودی است، معتقد است که در این روزگار حتی اگر مردم علم هم داشته باشند، دچار انحطاط اخلاقی شدهاند و در گمراهیهای اخلاقی از یکدیگر پیشی میگیرند: جهلا کمن سمی الظلام النورافبخلقهم یتقهقرون دهورایتسابقون إلی الوراء مسیرا الناس سموا عصر نور عصرهمفإذا هم بعلومهم یوما مشوا یتنافسون علی الضلال کأنهم (الصافی النجفی، 1982: 15) ترجمه: مردم از روی نادانی دوران خویش را عصر شکوفایی نامیدند.
در سخنان امام علی (ع) از عقل بهعنوان ارزش و کمال انسان یاد شده است؛ آن حضرت میفرمایند: «کمال الإنسان العقل» و « قیمة کل امرئ عقله» (الآمدی التمیمی، 1420: 50) صافی نیز به تحسین عقل به عنوان یک فضیلت برتر انسانی پرداخته و معتقد است انسان عاقل توانایی رویارویی با تمامی مشکلات زندگیش را دارد و هر چیزی در جهان میتواند برای او به عنوان یک تجربه باشد: یحل ما یعرض من مشکلفافحص و دقق و اجتهد و اسألو عد إلی أستاذک الأول العقل أستاذ لنا أولو کل شیء لک درس بهو طف کتلمیذ لما فی الدنا (الصافی النجفی، 1962: 311) ترجمه: خرد و دانش همچون استاد اول ماست که مشکل پیش آمده را حل میکند، در هر چیزی درسی برای توست، پس بیازما و دقت کن و بکوش و بپرس.