چکیده:
همواره یکی از آرزوهای عوامل تبلیغات و عملیات روانی دستیابی به ساز و کارهایی بوده است که با بهرهگیری از آنها بتوانند رفتار آماجهای خویش را کنترل کنند. پیشرفتهای حاصل در قلمرو علوم اعصاب، رفتار و زیستشناسی رفتار، عوامل عملیات روانی را به چنین هدفی نزدیک ساخته است. امروزه آنان میدانند که برخی پیامهای تبلیغاتی و عملیات روانی قادرند هم بر ساختارهای مغزی تاثیر بگذارند، هم انتقالدهندههای شیمیایی مغز را دستکاری کنند و هم هورمونهای مترشحه از غدد درونریز را تحت تاثیر قرار دهند. به همین سبب، به نظر میرسد در مقایسه با گذشته، مهار و کنترل مخاطبان آماج، بسیار آسانتر شده است و بیم آن میرود که روزی عوامل عملیات روانی با اندک هزینهای بتوانند گروههای وسیعی از مخاطبان آماج را تحت انقیاد خویش درآورند.
خلاصه ماشینی:
"امروزه آنان میدانند که برخی پیامهای تبلیغاتی و عملیات روانی قادرند هم بر ساختارهای مغزی تأثیر بگذارند، هم انتقال دهنده های شیمیایی مغز را دستکاری کنند و هم هورمونهای مترشحه از غدد درون ریز را تحت تأثیر قرار دهند.
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که پیامهای تبلیغاتی و عملیات روانی با تأثیر نهادن بر مراکز مختلف مغز، به ویژه بادامه مغز و مراکز احساسهایی همچون درد و لذت ، موجب کاهش مهار کرتکسی مخاطبان آماج میشود و در نتیجه آنان را برای انجام رفتارهای معین ، به ویژه رفتارهای تند و هیستریک ، برمیانگیزد.
برانگیختگی شدید، تکانشگری (واکنشهای انفجاری)، خطرجویی و رفتارهای خشونت آمیز میشود (گراهام ، ١٩٩١)، به همین سبب ، زمانی که عوامل عملیات روانی در پی آن هستند تا مردم یک کشور را علیه نظام سیاسیاشان برانگیزند به دنبال روشهایی میگردند که سطح ترشح این ماده را در مغز آنان فزونی بخشد.
نتیجه گیری از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که : ١- امروزه عوامل تبلیغات و عملیات روانی با آگاهی از ساختار مغز و ساز و کارهای عصبی - غددی، پیامهای خویش را به گونه ای طراحی و عرضه میدارند که مخاطبان ندانسته تحت تأثیر آن قرار گیرند.
یافته های تحقیقی نشان داده است که تصاویر، پیامها و حرکات دارای بار هیجانی شدید بر بادامه مغز تأثیر جدی بر جای میگذارند و مانع از تأمل و تدبر مخاطبان برای واکنش در برابر آن گونه محرکها میشوند."