چکیده:
در این مقاله، نگارنده با توجه به اکثریت مطلق جمعیت شیعه در عراق و محرومیت
آنها از مشارکت سیاسی، به تاریخچه و نقش سیاسی ـ اجتماعی شیعیان پرداخته
و چالشهای پیشروی حکومت استبدادی عراق را بررسی مینماید. نگارنده با
ارائه شواهدی، پارادوکس موجود در حاکمیت عراق را نشان داده و دوام آن را
مورد تشکیک قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه اکثریت مطلق جمعیت عراق را شیعیان تشکیل میدهند، اما حکومت این کشور از زمان شکلگیریاش، در دست سنیها بوده و در سه دهه گذشته، تنی چند از جماعت سنی و در رأس آنها صدام حسین و ______________________________ 1.
از اواخر دهه 1970 شمار زیادی از شیعیان عراقی به منظور سکونت در ایران، سوریه، بریتانیا و دیگر کشورهای عربی و اروپایی، عراق را ترک کرده و در این کشورها به ایجاد گروههایی برای مخالفت با رژیم عراق مبادرت ورزیدهاند.
با این حال، پس از آنکه حزب بعث برای مدتی کوتاه در 1963 به قدرت رسید و به محض اینکه رژیم دوم بعث در 1968 جایگزین آن گردید، یعنی وقتی خود بعث به حزب حکومت تبدیل شد، حضور شیعیان در حزب به شدت کاهش یافت و رهبران شیعی عملا کنار نهاده شدند.
در این کشور نیز همچون کشورهای دیگر، تبعیض علیه شیعیان به صورت مخفی و غیررسمی وجود دارد؛ به لحاظ نظری، آنها نه ضمیمه فرعی حکومت، بلکه یکی از بخشهای اصلی آنند، هر چند در واقع، هیچ نقشی در حکومت ندارند.
حکومت عراق تلاش فراوانی کرد که جنگ با ایران را به عنوان بخشی از نزاع دیرین عرب و عجم جلوه دهد، نه صرفا جنگی میان این کشور با همسایه ایرانیاش و یا جنگی فرقهای بین نظام سیاسی سنی و شیعی.
هرچند «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» (SCIRI)در ایران مستقر است، اما در ارتباط با غرب و به ویژه ایالات متحده، نسبت به دیگر گروههای اسلامگرا همچون الدعوه و «سازمان عمل اسلامی»، مصلحتاندیشی بیشتری از خود نشان داده است."