چکیده:
فلسـفه علـوم اجتماعـی ، همچـون فلسـفه علـوم طبیعـی ، بـا پرسـش از معنـای علـم و مفـاد و معیـار تبییـن و توضیـح علمـی آغـاز می شـود. پرسـش اصلـی مقالـه حاضـر ایـن اسـت کـه »تولیـد علمـی ، در حـوزه علـوم اجتماعـی ، دقیقـا در پـی چیسـت ؟ بـه تعبیـر دیگـر، در یـک توضیـح و تبییـن علمـی در پـی معلـوم کـردن چـه مجهولـی هسـتیم ؟« به طـور معمـول ، دسـت کم سـه پاسـخ بـه ایـن پرسـش داده می شـود: علـت ، دلیـل ، و معنـا. در ایـن مقالـه ضمـن توصیـف ، تحلیـل ، و نقـد هریـک از ایـن پاسـخها، کـه مکتبـی در فلسـفه و روش شناسـی علـم محسـوب می شـوند، سـعی میکنـم نشـان دهـم کـه هیچ یـک از ایـن مـوارد، نمی توانـد بـه داعیـه غلبـه مطلـق در امـر تبییـن وفـا کنـد، کـه البتـه ایـن امـر به معنـای برابـری ارزش آن هـا نیسـت . فرضیـݘه مقالـه حاضـر ایـن اسـت کـه توضیح علـی ، توضیح دلیلـی ، و توضیـح معنایـی ، هـم از منظـر تحلیـل نظری و هم در روال غالـب عالمان علوم اجتماعی ، به ترتیـب ، دارای بیشـترین اهمیـت و کارآمـدی در امـر تبییـن علمـی هسـتند.
خلاصه ماشینی:
"نظریه هایـی همچـون نظریه هـای علـی کـه فـارغ از عقـل و فرهنـگ ، عوامـل مـادی و جبـری را می جوینـد )یعنـی عواملـی ماننـد غرایـز کـه )در ترکیـب بـا شـرایط معیشـت ( فرهنگ هـا و تغییـرات آن ها، نتایج ناخواسـته ، و روابط درونی ناشـناخته ای را به وجود میآورند و زمینه سـاز اختلاف های فرهنگـی می شـوند(؛ یـا مطالعـات هم تغییـری کـه تأثیـر عـام متغیرهـای مسـتقل و وابسـته را در گسـتره ای وسـیع و گاه به شـکل فراگیـر، جسـت وجو میکننـد و بـدون توجـه بـه معنـای خـاص تعبیری یـا عملـی نـزد قـوم خاصـی ، عوامـل مؤثـر بـر یکدیگـر )مثـلا مطلـق تأثیـر آمـوزش بـر خشـونت یـا درآمـد بـر انتخـاب سیاسـی ( را شناسـایی میکننـد؛ همچنیـن نظریه هـای انتقـادی کـه درصـدد شناسـایی سـازوکارهایی هسـتند کـه از طریـق آن هـا، افـراد تبدیـل بـه موضوعـی بـرای ایدئولوژی هـا می شـوند و درنتیجـه به طـور نظام منـد درگیـر رفتـار غیرعقلانـی می شـوند؛ علـوم اجتماعـی محتـاج فهـم اسـت ، دوره هشتم امـا علاوه بـر ایـن ، نیازمنـد تبییـن نیـز هسـت .
٥. مشارکت و مراتب پارادایم های روشی طرفـداران هریـک از مکتب هایـی کـه دیـدگاه خاصـی در مـورد تبییـن علمـی دارنـد، غالبـا تـلاش دوره هشتم میکننـد نوعـی انحصـار اصالـت و ارزش و کارآمـدی را بـه نگـرش خـود نسـبت دهنـد، امـا معقول ترین پاییز ١٣٩٥ واکنشـی کـه مخاطـب بـه ایـن ادعاهـای متعـارض نشـان می دهـد، بـاز گذاشـتن فضـای رقابـت میـان نظریه هـا و خـودداری از پذیـرش غلبـه کامـل یـک نظریـه روش شـناختی اسـت ، امـا ایـن خـودداری ، مانـع قضاوت هـای متفـاوت ، از سـنخ نکته سـنجی در مـورد میـزان مشـروعیت و یـا کارآمـدی یـک نگـرش ، به طورکلـی ، و نیـز در مـوارد خـاص ، نمی شـود."