چکیده:
منظور از ادب در عرفان و تصوف، حفظ حدود و حریم بندگی و عدم تجاوز از آن می باشد. انسانی که قصد دارد راه معنوی رسیدن به خدا را بپیماید، بر اساس توصیه و تاکید بزرگان تصوف و عرفان، آداب و رسومی را باید رعایت کند که از لوازم ضرور این راه است.
صوفیان با توجه به آیه شریفه «الحافظون لحدود الله» و حدیث نبوی «ادبنی ربی فاحسن تادیبی» ریشه آداب سلوک را قرآن و سیره پیامبر اکرم (ص) می دانند. بنابراین، ضمن تعریف و تقسیم بندی، به رعایت آن هم تاکید داشته و خود نیز به آن عمل می نمودند. در تذکره ها و متون عرفانی گفتارها و رفتارهایی را می توان مشاهده کرد که نشان دهنده عمق توجه مشایخ به رعایت ادب در مسیر سلوک است. عمده مطلب به جای مانده در مورد ادب صوفیانه شامل تعریف ها و تقسیم بندی های مختلف آن می باشد. هجویری در کشف المحجوب، خواجه عبداله انصاری در منازل السائرین و صدمیدان و ابن عربی در فتوحات مکیه از جمله عارفانی هستند که در ارائه تقسیم بندی برای آداب سلوک پیشگام بوده اند. اما در این میان ابن عربی در ارائه نظر خویش به جوانب و نکات ظریف بیشتری توجه نموده است و ادب را به دو دسته متمایز حال و مقام تقسیم کرده و سپس ادب مقام را به چهار دسته ادب شریعت، ادب خدمت، ادب حق و ادب حقیقت تقسیم نموده و همچنین برای ادب حال نیز تقسیماتی مانند ادب شریعت، ادب در مکان، ادب در زمان، ادب وضعی، ادب احوال، ادب اعداد، ادب خدمت، ادب حق و ادب حقیقت ذکر کرده است.
در این مقاله، ابتدا معانی متفاوت ادب بررسی شده و سپس به شرح ادب عارفانه یا صوفیانه پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
"عرفا ومشایخ کلمه ی ادب را به حفظ حدودی که در قرآن کریم به صورت «والحافظون لحدود الله » ترجمه : نگهبانان حدود الهی (توبه ، ١١٢) آمده است ، (انصاری، ١٣٦٣: ١١٩) ربط داده و همچنین آن را برگرفته از کلمه ی ادب در حدیث نبوی «ادبنی ربی فاحسن تادیبی» «ترجمه : پروردگارم مرا ادب نمود و چه نیکو تربیت فرمود» دانسته (هجویری، ١٣٨٤: ٤٩١) و معنی آن را جمع شدن صفات نیک (قشیری، ١٣٦١: ٤٧٨) و تهذیب ظاهر و باطن سالک (کاشانی، ١٣٨١: ٢٠٤) میدانند که خود بنده ی سالک باید در تمام معاملات (چه با حق ، چه با خلق و چه با خود) آن را رعایت کند و این مراعات گاهی بدون تکلیف و تکلف و گاهی نیز با تکلف و دستور شیخ است .
ادب در نظر صوفیان از جمله مسائلی است که سالک باید در تمام موارد آن را مراعات کند و بسیاری از مشایخ تصوف ترک آن را در هیچ مرحله ای از مراحل ، مقامی از مقامات و حالی از احوال شایسته نمیدانند (همان ، ٢٠٧)، جز معدودی از آنان مانند ابن عربی که ترک ادب حقیقت را به علت فنای سالک در حق جایز شمرده است ، امااکثریت صوفیان ترک آن را جایز نمیدانند و به همین جهت در کتاب ها و رساله های خود برای هر یک از اعمال ظاهری و باطنی سالک راه حق ، ادبی خاص قایل شده اند که انجام و رعایت آن از واجبات است ، از جمله : آداب ترک خانقاه ، آداب ربوبیت ، آداب نبوت ، آداب سفر کردن ، آداب صحبت کردن ، آداب غذا خوردن ، آداب لباس پوشیدن ، آداب مراد، آداب مرید، آداب ازدواج و مانند آن (سهروردی، ١٣٨٤: ١٢٠و ١٢١)."