چکیده:
در فرایند پدید آمدن شعر، تمامی عناصر دخیل در قالب زبان شکل می گیرد. بـه همین دلیل قطعا زبان، یکی از اساسی ترین عوامل در آفرینش شـعر اسـت . شـعر گفتار، شاخه ای نوظهور از شعر معاصر در دو دهة اخیر (هفتـاد و هشـتاد) ایـران است و چون شاعران شعر گفتـار مـدعی بهـرهگیـری از قابلیـت هـای موجـود در لایه های مختلف زبان مرسوم در میان تودة مردم هسـتند، بررسـی ابعـاد شـکلی زبان در این جریان شعری در درجة اول اهمیت قرار می گیرد. از آنجـا کـه خـود این جریان شعری در ادبیات دانشگاهی چندان مورد توجـه قـرار نگرفتـه اسـت ، معرفی و تبیین ویژگی های شکلی و محتوایی آن گامی مهم در شناخت تحـولات ادبی معاصر است . به همین منظور در این مقاله کوشش می شود تا ضمن تعریفی مختصر از شعر گفتار و پیشینة آن ، ویژگی های زبانی آن با تمرکز بر آثار شـاعران شاخصی از جمله رضا براهنی ، علی باباچاهی ، مهرداد فلاح ، حافظ موسوی و سید علــی صــالحی تبیــین شــود. روش تحلیــل در مقالــة حاضــر، مطالعــة ســبکی - زبانشناختی است و ویژگی های مهم زبان در سه دستگاه آوایی ، صرفی و نحـوی مطالعه شده است . شعر گفتار بر پایة زبان محـاوره شـکل مـی گیـرد و بـا فاصـله گرفتن از کاربرد زبان ادبی ، از سطوح مختلف آوایی ، واژگانی و نحوی زبان عامیانه استفاده می کند. شاعران شعر گفتار عـلاوه بـر واژگـان، اصـطلاحات و کنایـات و ضربالمثل های عامیانه ، اصوات محیط پیرامون خود را نیز برای غنا بخشیدن بـه زبان شعرهایشان به کار می گیرند.
خلاصه ماشینی:
شـعر گفتار، شاخه ای نوظهور از شعر معاصر در دو دهة اخیر (هفتـاد و هشـتاد) ایـران است و چون شاعران شعر گفتـار مـدعی بهـرهگیـری از قابلیـت هـای موجـود در لایه های مختلف زبان مرسوم در میان تودة مردم هسـتند، بررسـی ابعـاد شـکلی زبان در این جریان شعری در درجة اول اهمیت قرار می گیرد.
نصرت رحمـانی بـا گـرایش بـه زبان محاوره در اشعارش، این نوع شعر را شاخه ای از فولکلور می داند و معتقد است دلیل گفتار شدن آن، فاصله گـرفتن از آرکائیـک اسـت (نجـاتی ، ١٣٧٨: ١٣).
شاعران گفتـار معنـاگریز کـه غالبـا اشعارشـان عـاری از هـر نـوع تخیـل اسـت ، بـا هنجارگریزیهای افراطی در حوزة قواعد صـرفی و نحـوی، حـذف عناصـر اصـلی شـعر، پرشهای ناگهانی و مانند آن، توجه خوانندگان را از جانب خیالانگیزی شـعر بـه جانـب بازیهای زبانی سوق می دهند، تا از رهگذر تلاش خواننده برای فهم این زبان نامتعـارف، نوعی تخیل ایجاد کنند.
هر چند شعر گفتـار، شـعری موضـوعگـرا نیسـت و بیشـتر توجـه خـود را معطـوف جنبه های زبانی می کند، از آنجایی که شعر بدون موضوع، موجودیت بیرونی نـدارد، بایـد گفت این شعر به عنوان زیرمجموعة شعر نو، به ویژه شـعر دهـة شصـت و هفتـاد، رو بـه سوی آرمانگریزی، جزیی نگری و فردگرایی دارد و چون در پی برقراری رابطة مستقیم با پدیدههای جزیی محیط اطراف خویش است ، بسیاری از امور مربوط به زنـدگی معمـولی را به عرصة شعر می کشاند.