چکیده:
در این پژوهش نقل و انتقال حقوق معنوی مولف در فقه و حقوق مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. با وجود بداهت امکان نقل و انتقال «حقوق مادی» مولف، امکان نقل و انتقال «حقوق معنوی» او با تردیدهایی روبرو است. برای رسیدن به پاسخ صحیح، ابتدا به شناسایی و تحلیل مفهوم حق، مولف و همچنین انواع انتقال خواهیم پرداخت و سپس از منظر فقه و حقوق، موانع انتقال این دسته از حقوق را مورد مطالعه قرار می دهیم. حقوقدانان اصولا نظر به وابستگی حق معنوی مولف با شخصیت او، با انتقال اختیاری
آن مخالفند. فقها نیز اگرچه با انتقال اختیاری حق معنوی مولف مخالف هستند ولی علت مخالفت را وقوع
دروغ و یا تقلّب دانستهاند و از این جهت بر حرمت انتساب اثر غیر به خود، فتوا میدهند. نگارندگان بر این
باورند که توجه به فقه مقصدگرا و نیز شناخت دقیق ماهیّت موضوعات نوظهور، در تحلیل درست موضوع
ضروری و راهگشاست در این پژوهش با بهره گیری از استفتائات انجام شده، موانع انتقال این دسته از حقوق در آئینه ی فقه و فقاهت مورد نقد و بررسی قرار گرفته است به اعتقاد نگارندگان برای ورود به بحث انتقال حقوق معنوی مولف در فقه (صرفنظر از امکان یا عدم امکان آن) توجه به موارد پیشنهادی ضروری است.
In This study، the transfer of author's moral rights will be considered in legal and jurisprudence's point of view. Despite evidence of possibility for the transfer of author's economic rights، the possibility for transfer of moral rights is doubtful. To find the correct answer، first of all we tried to identify and analyze conceptions of RIGHT، AUTHOR، and types of transfer and then we will consider barriers of transfer of this type of rights from legal and jurisprudence's point of view. Generally، legislators are opposed to the optional transfer of moral rights as they suppose it as one's integral part of author's personality. Islamic jurists besides their opposition of authors' optional transfer of moral rights announced their opposition because of lies and frauds occurrence in the issue. Authors believed that attention to the target oriented jurisprudence and understanding the nature of emerging issues helps to a correct analysis; authors believe that the barriers on transfer of the right has been well criticized and analyzed here.
خلاصه ماشینی:
"فقها در مورد انتقال ارادی «حق معنوی مؤلف » در نوشته های خود سخنی به میان نیاورده اند؛ ولی از عموماتی که راجع به بحث نقل و انتقال حقوق مطرح کرده اند و ما در این مقاله به تناسب در برخی موارد به آن اشاره کرده ایم ، میتوان چنین نتیجه گرفت که نقل و انتقال اختیاری آن دسته از حقوقی که مالیت دارند، بلامانع است ؛ در مقابل آن دسته از حقوقی که جنبه ی اقتصادی آن در نظر نبوده و اسلام نیز به آن با دید مادی نمینگرد، طبعا نمیتواند قابل نقل و انتقال ارادی باشد.
٤-١- ١- جایگاه حق در تقسیم بندی اموال برای فهم ماهیت حق به ویژه حق معنوی مؤلف باید جایگاه آن را در تقسـیم بنـدی راجـع بـه امـوال شناخت و صرف نظر از صحت یا عدم صحت انتقال حق معنوی باید به این پرسش پاسخ داد که این دسـته از حقوق در ردیف اعیان (اموال مادی) قرار میگیرند یا در ردیف منافع به شمار مـیآینـد؟ همـان طـور کـه میدانیم برخی از حقوق دانان (کاتوزیان ، ١٣٧٤، ١٢) با توسعه در مفهوم مال قائل به مال بودن حق (مادی) مؤلف شده اند و در میان فقها نیز هستند کسانی که در تعریف حق آن را مرتبه ای ضعیف از ملک مـیداننـد (بحرالعلوم ، ١٤٠٣، ١، ١٨)."