چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی در دانش آموزان دوره راهنمایی صورت پذیرفت . شرکت کنندگان این پژوهش شامل ٢٤٠نفر (١٢٠ دختر و ١٢٠ پسر) از دانش آموزان مدارس شهر یاسوج بودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش ، هر یک از شرکت کنندگان ، پرسش نامه های الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک ، ٢٠٠٢) و سبک های دلبستگی (هازن و شیور، ١٩٨٧) را تکمیل نمودند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به کمک همبستگی درونی و تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول آزمون ها بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین جهت گیری گفت و شنود خانواده با دلبستگی ایمن رابطه مثبت معناداری وجود دارد درحالی که با سبک های ناایمن رابطه منفی دارد. از سوی دیگر بین جهت گیری همنوایی با سبک های ناایمن دوسوگرا و اجتنابی دلبستگی رابطه مثبت و با سبک ایمن رابطه منفی وجود دارد. در پایان ، به منظور بررسی تفاوت های جنسّیتی در متغیرهای پژوهش از آزمون آماری t برای گروه های مستقل استفاده گردید و مشخص گردید که در سبک های دلبستگی و ادراک از ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده ، تفاوت های جنسیتی مشاهده نشد. نتیجه گیری میشود الگوهای ارتباطی خانواده می تواند در سبک دلبستگی افراد، سلامت و یا بیماری روانی آن ها موثر واقع شود.
خلاصه ماشینی:
دانشجوي دکتري روانشناسي عمومي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت ، دانشگاه آزاد اسلامي، مرودشت ، ايران چکيده پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين ابعاد الگوهاي ارتباطي خانواده و سبک هاي دلبستگي در دانش آموزان دوره راهنمايي صورت پذيرفت .
& Nakayama 2 - Brooks 3 - Gudykunst & Nishida 4 - Helesen, Vollebergh & Meeus 5 - Newell & Stutman 6 - Mikulincer & Shaver 7 - Ditommaso, Brannen, McNulty, Ross & Burgess ذاکري ١(٢٠١١)، به اين نتيجه رسيدند که بين دختران و پسران در ابعاد الگوهاي ارتباطي خانواده ، تفاوت معناداري وجود ندارد.
در پايان مي توان گفت که به نظر مي رسد وجود ويژگيهايي همچون سلامت رواني (تجلي و لطيفيان ، ١٣٨٧؛ کارنتاويسب و هيل ،٤ ٢٠١١)، جسماني (رحيمي و 1 - Hamarta, Deniz & Saltali 2 - Khledian, Garosi, Khairkhah, & Ghalandari 3 - Berkel & Constantine 4 - Charoenthaweesub & Hale خير، ١٣٨٦؛ شهرکي ثانوي و همکاران ، ١٣٩٠؛ شرد و لدبت ،١ ٢٠٠٧) و ارتباطات اجتماعي بالا (رحيمي، ١٣٨٦؛ رنجبر و همکاران ، ١٣٩٢)، در فرزندان خانواده هاي با جهت گيري گفت و شنود بالا، مي تواند ارتقاء دهنده کيفيت زندگي آنان باشد.
1 - Schrodt & Ledbette اثر مثبت جهت گيري گفت و شنود بر سبک هاي دلبستگي دانش آموزان در پژوهش حاضر، بيانگر آن است که جهت ارتقا بهداشت روان فرزندان ، والدين مي توانند در ارتباطات خود در خانواده تجديد نظرهايي به عمل آوردند.