چکیده:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی رویکرد راه حل -مدار با رویکرد استراتژیک بر میزان خودکارآمدی نوجوانان بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه بوده است. جامعه آماری همه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی مدرسه «ضیایی» ناحیه پنج آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش 45نفر از دانش آموزان بودند که به صورت هدفمند از میان120 دانش آموزان پایه سوم انتخاب شدند. آنان در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل با حجم مساوی به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به صورت هفته ای دو جلسه و به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس خودکارآمدی بندورا بود. ضریب پایایی برای کل پرسشنامه خودکارآمدی با روش ضرایب آلفای کرونباخ 87/ 0 است. تعیین ضریب روایی از همبستگی میان خرده مقیاس های پرسشنامه خودکارآمدی با یکدیگر و با نمره کل پرسشنامه، بین 41/ 0 تا 83/0 متغیر است و خرده مقیاسهای این پرسشنامه با یکدیگر و با نمره کل، همبستگی معنا دار داشته اند (01/0> p ). داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که هر دو روش مداخله در افزایش میزان خودکارآمدی موثرند. همچنین، میانگین نمره گروه استراتژیک در متغیرهای خودکارآمدی و مولفه های آن بیش از گروه راه حل-مدار است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله رویکرد راه حل-محور و رویکرد استراتژیک می تواند میزان خودکارآمدی نوجوانان را افزایش دهد.
خلاصه ماشینی:
Raggi, Leonardi, Mantegazza, Casale & Fioravanti ٢٠١٠).
برای بررسی اهداف تحقیق ابتدا اثر آموزش رویکرد راه حل - مدار بر میزان خودکارآمدی و مؤلفه های آن (اجتماعی، تحصیلی، هیجانی) در جدول شماره ٣ نشان داده شده است .
اثر آموزش رویکرد استراتژیک بر میزان خودکارآمدی و مؤلفه های آن (اجتماعی، تحصیلی، هیجانی) نیز در جدول شماره ٤ نشان داده شده است .
مقایسه اثربخشی رویکرد راه حل - مدار با رویکرد استراتژیک بر خودکارآمدی و مؤلفه های آن در جدول شماره ٥ نشان داده شده است .
بحث و نتیجه گیری هدف از انجام این تحقیق مقایسه اثربخشی مداخلۀ آموزشی رویکرد راه حل - مدار با رویکرد استراتژیک به شیوة گروهی بر میزان خودکارآمدی نوجوانان بود.
نتایج نشان میدهد که آموزش رویکرد راه حل - مدار بر میزان خودکارآمدی و مؤلفه های آن (اجتماعی، تحصیلی، هیجانی) در نوجوانان تأثیر دارد.
اما دربارة بالا بردن میزان خودکارآمدی و مؤلفه های آن در دانش آموزان به وسیله مداخله آموزش رویکرد استراتژیک تاکنون تحقیقاتی صورت نگرفته است .
نتایج نشان داده است که افزایش میانگین نمره افراد مورد مطالعه در گروه آزمایشی در متغیر خودکارآمدی و مؤلفه های آن با رویکرد استراتژیک ، بیش از گروه راه حل -محور بوده است ، اما تفاوت تأثیر مداخلات بر متغیرهای مورد مطالعه معنادار نبوده است (٠/٠٥ >P).
پیشنهادهای پژوهشی یافته های این پژوهش نشان میدهند که آموزش رویکرد راه حل - محور و رویکرد استراتژیک برای ارتقای خودکارآمدی دانش آموزان ، به عنوان شیوة مشاورة مدارس و کارگاه های آموزشی برای دبیران و والدین مفید خواهد بود.