چکیده:
ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی ﯾﮏ اﺻﻞ ﺑﻨﯿﺎدی در ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی اﻣﺮوزی اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮﺟﺐ اﯾﺠﺎد ﻓﻬﻤﯽ ﺻﺤﯿﺢ از رﻓﺘﺎر ﮐﺎرﮐﻨﺎن و ﻣﺪﯾﺮان ﺑﻪ ﻃﻮر ﻋﺎم و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﺎرﮐﻨﺎن و اداره ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﺎص ﻣﯽ ﺷﻮد. اﯾﺪه ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی اﻣﺮوزی ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺣﺠﻢ ﻓﺰاﯾﻨﺪه ای از ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻫﺎ ﮐﻪ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﺮ ﻋﻬﺪه ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ دارای اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺖ. ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺘﻘﺎل ﻗﺪرت در ﺳﺎزﻣﺎن، ﻣﺸﺎرﮐﺖ دادن زﯾﺮدﺳﺘﺎن در رﻫﺒﺮی، ﺑﻬﺒﻮد اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ از ﻃﺮﯾﻖ اﻓﺰاﯾﺶ ﻗﺪرت و در ﻧﻬﺎﯾﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﺑﻬﺮه وری ﻓﺮد و ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی ﺑﺎ ﭘﺮورش اﺣﺴﺎس ﮐﻔﺎﯾﺖ ﻧﻔﺲ ﺑﻮﺟﻮد آوردن ﻓﻀﺎی آزادی ﻋﻤﻞ ﺑﺮای ﮐﺎرﮐﻨﺎن اﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ را ﺑﻪ وﺟﻮد ﺧﻮاﻫﺪ آورد ﺗﺎ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎ و ﻣﻬﺎرت ﻫﺎﯾﺸﺎن را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﯿﺪه و ﻣﻮﺟﺒﺎت اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ ﺧﻮد را ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﻨﺪ.از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﺗﻮاﻧﻤﺪﺳﺎزی ﺑﺎ ﭘﺮورش ﮐﺎرﮐﻨﺎﻧﯽ ﺑﺎ اﻧﮕﯿﺰه و ﺗﻮاﻧﺎ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﺮان اﻣﮑﺎن ﺧﻮاﻫﺪ داد ﺗﺎ در ﺑﺮاﺑﺮ ﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﻣﺤﯿﻂ رﻗﺎﺑﺘﯽ از ﺧﻮد ﻋﮑﺲ اﻟﻌﻤﻞ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ. از اﯾﻨﺮو در ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺣﺎﺿﺮ، ﺑ ﻟﺤﺎظ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی و ﻧﻘﺶ آن در ﺑﻬﺮوه وری و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ و ﺟﺎﯾﮕﺎه آن در ﺑﯿﻦ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﺳﺖ. و در اداﻣﻪ روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ آن را در ﺑﯿﻦ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻣﯽ دﻫﺪ.
خلاصه ماشینی:
"واژه های کلیدی: توانمندسازی، بهره وری، سازمان ، کارکنان ، مهارت ١- مقدمه توانمند سازی مفهوم جدیدی است که در اواخر دهه ٨٠ توجه بسیاری از پژوهشگران ، صاحبنظران و دست اندرکاران مدیریت و روانشناسی سازمانی را به خود جلب کرده است و امروزه توانمندسازی بعنوان یکی از جدیدترین روندها در انگیزش کارکنان بشمار می رود که بر اساس آن اختیار یا قدرت به زیردستان تفویض می شود.
ینابر این لزوم پرورش کارکنانی که دارای توانایی های خود مدیریتی باشند باعث شده که توانمندسازی نیروی انسانی بعنوان یک پارادایم جدید توجه بسیاری از صاحبنظران مدیریت را به سوی خود جلب کند صاحبنظران معتقدند که از مزایای توانمند سازی ، هم کارکنان و هم مدیران منتفع خواهند شد.
بنظر اسپریتزر(١٩٩٥)، توانمند سازی روان شناختی به عنوان مجموعه ای از حالت های روانشناختی تعریف می شود و به اینکه چگونه کارکنان درباره کارشان فکر و تجربه کسب می کنند، و چه مقدار نقش و نفوذشان را در سازمان باور دارند،متمرکز است ، و باعث می شود که کارکنان احساس اعتماد بنفس و تمایل به موفقیت داشته باشند(به نقل از واکاراکیات ٣، ٢٠٠٨، ٤).
بر اساس این دیدگاه توانمندسازی فرایندی است که طی آن مدیریت ارشد یک بینش را تدوین کرده و برنامه ها و وظابف معین برای نیل به آن را در سازمان ترسیم می کند و قدرت را با زیردستان خود تقسیم می کند لذا این دیدگاه به نوعی "رویکرد ارتباطی" اشاره دارد."