چکیده:
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی نقش سه کارکردهای اجرایی-به روز رسانی، بازداری و تغییرپذیری و خلق مثبت و منفی با میزان خلاقیت است.
روش: این پژوهش در مقوله طرح های توصیفی (همبستگی) قرار دارد. تعداد 120 نفر از دانشجویان، ابتدا پرسشنامه مقیاس عاطفه مثبت و منفی و آزمون خلاقیت تورنس فرم ب را تکمیل نمودند، سپس توسط آزمون های نرم افزاری کارکردهای اجرایی در فضای روانسنجی مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد افزایش خلق مثبت با خلاقیت (تفکر واگرا) ارتباط مثبت دارد و خلق منفی با خلاقیت ارتباط منفی دارد. بعلاوه نشان داده شد که در خلق مثبت به روز رسانی بیشترین سهم را پیش بینی مولفه های خلاقیت بازی می کند، بازداری تنها در تولید ایده های بدیع(ابتکار) و نه سیالی و بسط ایده ها نقش دارد اما تغییرپذیری قادر به پیش بینی هیچکدام از مولفه های خلاقیت نمی باشد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داده است که خلق مثبت نسبت به خلق منفی منجر به تسهیل عملکرد خلاق می شود، خلق مثبت با بهبود حافظه کاری و پردازش های بالا-پایین تفکر خلاق را بهبود می بخشد و بازداری تنها در مرحله ابتکار یا تولید ایده ها نقش دارد. می توان از این پژوهش استنباط کرد که تفکر خلاق تنها یک فرآیند فکری خود انگیخته و یا هیجانی صرف نیست، و به فعالیت های بالا-پایین کنترل شده نیز بستگی دارد.
خلاصه ماشینی:
"برخی دیگر از پژوهش ها نیز نشان داده اند که تفکر واگرا با فعال شدن شکنج پیشانی زیرین 8 و نواحی بالاتر شکنج پیشانی 9 ارتباط دارد که در نتیجه شامل نواحی قدامی و خلفی کرتکس پیش پیشانی است (برای مثال، آبراهام، پیریتز،تبوش، راتر، کراگر، اسچوکنیک، استارک، وایندمن وهرمن 10 ، 2012؛ فینک، گرابنر، بندیک، ریشوفر، هاوس رایت 11 ، فالی 12 ، نئوپر 13 و نئوبائر، 2009؛ وارتانیان، Dietrich Working Memory Attention maintance Cognitive Felxibility left Prefrontal Cortex Medial Temporal lobe Temporoparietal Junction Inferior Frontal Gyrus Superior Frontal Gyrus 0.
Abraham, Pieritz, Thybush, Rutter, Kröger, Schweckendiek, Stark, Windmann,& Hermann 1.
Vartanian, Martindale, & Kwiatkowski Gilhooly, Fioratou, Anthony, Wynn Dunst Nusbaum Miller & Cohen Miyake, Friedman, Emerson, Witzki, & Howerter بنا به تعریف دمپستر 1 (1992) عملکرد بازداری، توانایی سرکوب پردازش یا بروز اطلاعاتی است که تکمیل مؤثر هدف در دست اجرا را مختل می سازد.
چرا که فرض می شود این حالت خلقی موجب بهبود سبک کلی حل مسأله می شود و همچنین Gassimova Radel, Davranche & Fournier Oberauer, Süß, Wilhelm & Wittmann De Dreu, Nijstad, Baas, Wolsink & Roskes Lee & Therriault موجب افزایش عملکرد در بسیاری از تکالیف تفکر خلاق می شود (آیزن و همکاران، 1987؛ فورگرد 1 ، 2000)."