چکیده:
در متن پیش رو بررسی رابطه میان تصویر فرجام شناسانه دو دین یهودیت و مسیحیت ، با جایگاه خانواده مطمح نظر قرار گرفته است. این پرسش واکاوی میشود که ایا میتوان از تاثیر منفی تصویر جامعه آرمانی مسیحی در تعالیم این دین بر جایگاه خانواده در مسیحیت و بی نقشی یا تاثیر مثبت این تصویر در یهودیت بر جایگاه خانواده در این دین سخن گفت؟ نگارنده به منظور پرداخت به این مسئله ، ابتدا به فرجام شناسی یهودی و ویژگی های دوران اخر و تحولات پیش و پس از ظهور منجی در این دین نظر انداخته است در ادلمه به تصویر فرجام شناسانه مسیحی و تحولات آخر الزمانی این دین توجه کرده و آموزه های مسیحی در این زمینه را اجمال تبیین نموده است سپس جایگاه خانواده در دین یهودیت مورد بررسی قرار گرفته و برخی تعالیم یهودی درخصوص ازدواج و احکام مرتبط با آن ارائه شده است. پس از آن به ازدواج و خانواده در مسیحیت اشاره و اشاره و مناسبات میان تجرد و خانواده شرح گردیده است. در پیان ، نویسنده تلاش کرده است تحلیلی از میزان هم بستگی و قرابت پذیری دو مفهوم فرجام شناسی یهودی و مسیحی و خانواده ارائه نموده و نشان دهد هریک از دو دین چه تصویری از روابط جنسی و نکاح در حیات فرجامین ارائه نموده و این تصویر با مفهوم خانواده دارای چه هم بستگی و قرابتی است
This articles aims at investigating the relationship between the teleological image of Christianity and Judaism and the position of the family. The question to be dealt with is as follows: Could we talk about the negative impact of the image of the Christian idealistic society on the position of family in Christianity and the neutral or positive impact of this image in Judaism on the position of family in this faith? To answer this question، the researcher first deals with the Jewish teleology and its qualities at “the end of time” and the changes prior and after the appearance of the savior according to this religion. He then investigates the Christian teleological image and the changes at the end of time based on this religion، elaborating in detail the teachings of Christianity in this regard. The next step in this research is examining the position of family in Judaism and a number of Jewish teachings with regards to marriage and its related rulings. The next issue to be dealt with is marriage and family in Christianity. Some points with regards to celibacy and family have also been mentioned. In the end، the researcher tries to provide an analysis on the correlation and proximity between the two concepts of Jewish and Christian teleology and the family. He endeavors to explain what kind of image each of these two religions depict about sexual relations and marriage in life at the end of time and how this image is correlated with the concept of the family.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه حق طلاق فقط با شوهر است، ولی در قوانینی که امروزه در میان یهودیان رواج دارد، زنان در موارد خاصی از امکان طلاق برخوردار شدهاند: امتناع مرد از انجام مراسم ازدواج و به خانه آوردن زنی که عقد کرده(مشینا کتوبوت 13-5)، ناتوانی جنسی شوهر(مشینا نداریم 11:12)، ناتوانی یا عدم تمایل برای تامین معاش زن بصورت شایسته(کتوبوت 77 الف)، نذر مرد برای عدم آمیزش با زن بیشتر از یک یا دو هفته، بیماری در مقابل فرهنگ حاکم بر جامعه یهودی که در آن طلاق با کمترین بهانهای رخ میداد، عیسی(ع) دست به اصلاح گری زده و میگوید: "و گفته شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامهای بدو بدهد.
برای اثبات اینکه تجرد یک مرحله بالاتر از زندگی زناشویی است، به فرازهایی از کتاب مقدس تکیه شده است:"خوب است مرد با زن تماس نداشته باشد(اول قرنتیان 1:7)"، "من حکم نمیکنم که حتما ازدواج کنید(همان، 5:7)"، "کاش همه میتوانستند مانند من مجرد بمانند(همان، 6:7 - 9)"، "ازدواج به عنوان یک مانع و کاهنده محبت بین خدا و انسان است(همان، 32:7 - 34)"، "ازدواج به واسطه دوری از وسوسههای جنسی است(همان، 2:7)"، همچنین این جمله خدا خطاب به ارمیا: "برای خود زنی مگیر و تو را در این مکان دختران و پسران نباشد"( ارمیا 2:16 و یهودیت 8 : 4-6 و لوقا 37:2 و یوحنا 29:3)و یا این گفته عیسی که: "زنان و مردان این جهان ازدواج میکنند اما کسانی که شایسته رسیدن به جهان آینده و رستاخیز از مردگان بشوند زنی نمیگیرند و شوهر نمیکنند زیرا آنها مانند فرشتگان هستند"(لوقا2 : 34-36)و یا این عبارت که"اینان مردمانی هستند که خود را با زنان نیالودهاند و از روابط زناشوئی امتناع کردهاند"( مکاشفه 4:14) در استدلال به برتری تجرد مورد استفاده متالهان قرار میگرفت."