چکیده:
با اسارت گرفتن دو سرباز رژیم صهیونیستی در 12 ژوئیه (چهارشنبه 21 تیرماه 1385) توسط رزمندگان حزبالله، درگیری بین این رژیم و لبنان آغاز شد. چریکهای حزبالله این دو نظامی صهیونیستی را در منطقه موسوم به مزارع شبعا به اسارت گرفتند. این درگیری که 34 روز به طول انجامید، سرانجام با پیروزی و سربلندی حزبالله به پایان رسید. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، با پیروزی حزبالله در این جنگ اسطوره شکستناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی به پایان رسید و قدرت و مشروعیت حزبالله در منطقه افزایش یافت. اما این جنگ همانند دیگر جنگها و بحرانها، علاوه بر بهوجود آوردن خسارتهای بسیار زیاد اقتصادی، انسانی و زیربنایی، دیدگاهها و واکنشهای مطبوعات کشورهای مختلف عربی، اروپایی، صهیونیستی و امریکایی را برانگیخت. در مقاله حاضر سعی ما بر این است که با تحلیل محتوای برنامههای رسانههای رژیم صهیونیستی، امریکایی، اروپایی و عربی موضعگیری این رسانهها را - که به نوعی بازگوکننده موضع کشورهایشان در بحران مذکور بود - بررسی کنیم. در همین راستا، ابتدا ضمن اشاره به محورهای موردنظر رسانههای مذکور در بحران رژیم صهیونیستی و لبنان، با تحلیل محتوای برنامهها و مقالات این رسانهها، به دیدگاه و مواضع کشورهای مذکور نیز اشاره میکنیم تا به این نکته دست یابیم که در جنگ لبنان، رسانههای امریکایی، اروپایی، صهیونیستی و عربی در راستای مواضع و اهداف کشورهای خود بودند و وظیفهشناسی را فدای منافع کشورهای خود نمودند.بر همین اساس در مقاله مذکور ما درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی میباشیم که رسانههای مختلف جهان (اروپایی، امریکایی، رژیم صهیونیستی، عربی) چگونه نسبت به بحران لبنان و رژیم صهیونیستی موضعگیری نمودند؟ فرضیه اصلی ما در این مقاله این است که، بسیاری از رسانههای نقاط مختلف جهان، وظیفهشناسی را فدای میهنپرستی کردند و بیشتر به نفع کشورهای خود در این بحران عمل کردند.
خلاصه ماشینی:
(10) رابطه نزدیک بین سازمان نظامی و وسایل ارتباط جمعی منجر به آن خواهد شد شکه رسانهها در خدمت گفتمان نظامی رژیم صهیونیستی قرار گیرند و از طریق سانسور خبری و یا پوشش رسانهای گزینشی، منافع ارتش را تأمین کنند به جز تعدادی از خبرنگاران که به تبعیت رسانهها از سامانه نظامی، اعتراض کردهاند، بیشتر خبرنگارانی که به این موضوع اشاره داشتهاند نه تنها درک و همراهی خود را نسبت به این مسئله ابراز کردهاند بلکه آن را یک وظیفه ملی میدانند که پذیرش واقعیتهای سیاسی و نظامی بر آنان دیکته میکند.
آشکار است خبری که این گونه از سوی خبرنگاران ارسال میشد یا مورد سانسور قرار میگرفت و یا خود خبرنگاران آنها را پس از خودسانسوری ارسال میکردند اما در جنگ میان نیروهای حزبالله و رژیم صهیونیستی مسئله خبرنگاران همراه، در هیچ کدام از دو سوی جبهه درگیری به وجود نیامد، اما موضوعی تازه به نام جاسوسهای خبرنگارنما مطرح شد.
(26) علاوه بر این، محتوای برنامههای شبکههای امریکایی در مورد جنگ لبنان به طور زیرکانهای به هم مرتبط بودند و همدیگر را پوشش میدادند مثلا شبکه بلوم برگ در طول جنگ فقط حزبالله را انتخاب کرده بود و در مورد ارتباط آن با ایران و سوریه بحث میکرد، بدون اینکه حتی کلمهای در مورد همکاری چندین ساله رژیم صهیونیستی و تأثیر لابیهای یهود بر سیاست امریکا در مورد بحران لبنان صبت کند.