چکیده:
این مقاله، در چارچوب نظریه تحلیل گفتمان، در پی تبیین چیستی، چرایی و چگونگی تحول فرهنگ سیاسی به مثابه گفتمان برپایه مطالعه موردی فرهنگ سیاسی ایران است. به گونهای که با نشان دادن ماهیت
گفتمانی فرهنگ سیاسی، امکانپذیری تحول از یک فرهنگ سیاسی به فرهنگ سیاسی دیگر و تحول درونی آن و تکوین خرده فرهنگهای سیاسی، توضیح داده میشود. ادعا و استدلال آن است که فرهنگ
« در » و تحول « از » سیاسی به مثابه گفتمان به دو صورت تحول دستخوش تغییر و تحول میشود. فرایندی که تنها با تلقی فرهنگ سیاسی به مثابه گفتمان ممکن و موجه میشود که در قالب رویکرهای
نظری متعارف قابل تبیین نیست. بحث و بررسی این ادعا در سه قسمت صورت میگیرد. نخست، نظریه تحلیل گفتمان، به عنوان چارچوب نظری توضیح داده میشود. سپس، چیستی و ماهیت فرهنگ سیاسی به
و « از » مثابه گفتمان تبیین میگردد. سرانجام، چرایی و چگونگی تحول فرهنگ سیاسی ایران برحسب تکوین خرده فرهنگهای « در » تحول سیاسی برآمده از خرده گفتمانهای انقلاب اسلامی تحلیل میشود
خلاصه ماشینی:
زیرا، انقلاب اسـلامی ایران ، فراتر از یک تغییر و تحول سـیاسی و اجتماعی ، نوعی گفتمان سیاسی است که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب آن تعریف و تکوین یافته است .
از این رو، عناصر و دال های تشکیل دهنده فرهنگ سیاسی ممکن است در دو گفتمان مختلف و متمایز مشـترک باشند، ولی معنا و مدلول آنها در اثر مفصل بندی متفاوت از یکدیگر فرق می کند.
دیدگاه دوم ، برعکس ، بر این باور است که وقوع انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی بزرگ که تغییرات اسـاسـی و بنیادین را در سـاختار سـیاسـی ، اقتصـادی و اجتماعی ایران به وجود آورد و سـپس هژمونی گفتمان انقلاب اسـلامی ، عناصـر فرهنگ سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار داده که در نظام جمهوری اسلامی ایران دسخوش تغییر و تحول شده است .
از این رو، برای تعیین و تبیین تحول فرهنگ ســیاســی ایران در دوره قبل و بعد از اســتقرار نظام جمهوری اســلامی ایران ، نخست باید چیستی و چگونگی تحول «از» گفتمان پهلوی به گفتمان انقلاب اسلامی یا اسلام گرا را توضیح داد.
واکاوی تحول «در» فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی نیز مستلزم توضیح تحول «در» گفتمان انقلاب اسـلامی یا اسـلام گرا در قالب تکوین خرده فرهنگ های سـیاسی در درون آن است .
در چارچوب رهیافت های نظری متعارف ، عموما تغییر و تحولات ماهوی و کلیت این فرهنگ سـیاسی به عنوان یک ساختار اجتماعی قابل تحلیل اسـت ، اما دگرگونی و دگردیسی درونی آن را نمی توان به خوبی تبیین کرد.