چکیده:
بدر شاکر السیّاب برای بیان اندیشههای خویش به اسطوره پناه میبرد. دلایلی همچون؛ وضعیت نابسامان سیاسی و اجتماعی، تغییرات منفی فراوان در صحنه سیاسی عراق، بحران شدید جسمی و روحی شاعر، بر چیرگی کاربرد اسطوره و نمادهای خیزش و تحوّل بر شعر سیّاب بسیار نمایان است؛ زیرا از جنبه شخصیتی احساس میکند چیزی غیر از خودش قادر نیست در رویارویی با مرگ، یاریش کند از طرف دیگر؛ عراق به خاطر بحران سیاسی، وضعیتی مانند سیّاب به خود گرفته است، به همین دلیل نیاز به حاصلخیزی بعد از خشکسالی دارد. بنابراین، از میان اسطورههای فراوانی که در شعر سیّاب وجود دارد، دو اسطوره «تمّوز» و «سربروس»، مورد بررسی قرار گرفت. سیّاب در بیشتر قصائد تمّوزیاش، نقاب تمّوز، را بر چهره زده تا نشان دهد که مرگش، مانند مرگ تمّوز؛ حاصلخیزی را به همراه داشته است و تباه شدن نیست. وی با الهامپذیری از این اسطوره تلاش کرد، زندگی و خیزش جدیدی را در میان اعراب، ایجاد نماید و مدینه فاضلهای را که در رویای ساختن آن بود، محقق سازد. او برای نشان دادن واقعیت مرگ در عراق، سربروس را بکار برده است تا به نحوی دردناک و در عین حال هنرمندانه، کشته شدن الهه تمّوز را که رمز زندگی و حاصلخیزی است، به تصویر بکشد. سربروس در شعر او؛ تبدیل به نمادی از قدرت دیکتاتوری در عراق شده است.
خلاصه ماشینی:
دلایلی همچون؛ وضعیت نابسامان سیاسی و اجتماعی، تغییرات منفی فراوان در صحنه سیاسی عراق، بحران شدید جسمی و روحی شاعر، بر چیرگی کاربرد اسطوره و نمادهای خیزش و تحول بر شعر سیاب بسیار نمایان است؛ زیرا از جنبه شخصیتی احساس میکند چیزی غیر از خودش قادر نیست در رویارویی با مرگ، یاریش کند از طرف دیگر؛ عراق به خاطر بحران سیاسی، وضعیتی مانند سیاب به خود گرفته است، به همین دلیل نیاز به حاصلخیزی بعد از خشکسالی دارد.
در پژوهش (میمندی، 1389: 25-48)، نماد روستای جیکور که زادگاه سیاب است در مراحل چهارگانه زندگی ادبی وی یعنی رمانتیک، نمادگرایی، واقع گرایی و بازگشت به خود، مورد بررسی قرار گرفته است و در پژوهش (نیازی، 1386: 41-62) به طور کلی در مورد کاربرد اسطوره تموز در آثار پیشگامان شعر نو یعنی؛ سیاب، بیاتی، خلیل حاوی، یوسف الخال و أدونیس سخن گفته شده است.
در این مقاله پرسش این است که؛ «سیاب برای بیان مضامین سیاسی شعر خویش، توانسته میان اسطوره (تموز) و اسطوره (سربروس)، با وجود اینکه یکی بابلی و دیگری یونانی است، پیوند ایجاد نماید.
سیاب که به شکلی ملموس از این اسطوره الهام پذیرفته و به خود لقب «تموز جیکور» را داده، معتقد است که دردهایش، بسیار بیشتر از دردهای تموز اسطورهای شده کهن است؛ چرا که هرچند عشتار، بوسه حیات بخش خود را بر او نثار کرده تا متولد شود، اما خونهایش تبدیل به گلهای شقایق نگشته، بلکه به نمک مبدل شده است که باعث درد و رنج بیشترش میشود.