چکیده:
مفهومشناسی منحصر به فرد «سلفیه جهادی» از مفهوم «تکفیر» و سعی در توسعه مصادیق آن، ریشه در تفسیر خاص از مفاهیم «ایمان»، «کفر» و مسائل مطرح در ذیل آنها دارد. یکی از مهمترین تلاشهای سلفیه در تقویت آراء افراطیشان، سعی در انتساب آراء این جریان به علمای بزرگ اهلسنت همچون ابوالثناء آلوسی است. لیکن با تطبیق منهج آلوسی بر مبانی سلفیه در مسئله «تکفیر»، تضاد اصولی وی با این جریان آشکار میگردد. آلوسی بر خلاف سلفیه و در موافقت با مکتب کلامی اشاعره، مفهوم «ایمان» را به «نفس تصدیق» معنا کرده و زیادت و نقصان ایمان را نیز به تصدیق نسبت میدهد. وی در ادامه مخالفت با جریان سلفیگری، جزئیت عمل در تحقق اصل ایمان را انکار کرده و فرعیت اعمال در مفهوم «ایمان» را عین باور سلف صالح معرفی نموده است. وی به شدت از توسعه مصادیق «تکفیر» در بین علمای اهلسنت انتقاد کرده، و تلاش دارد تفاسیر تکفیری ارائهشده از آیات را توجیه کند. آلوسی در جهت تایید روش ضدتکفیری خود، اصل «عذر به جهل» و «تاویل» را با معرفی شروط و موانع آن میپذیرد. تمییز دادن بین تکفیر «معین» و «مطلق» و تقسیم «کفر» به دو نوع کفر «اعتقادی» و «عملی» را میتوان نمادهای دیگری از تضاد آلوسی با سلفیه در حوزه تنقیح مفهوم «تکفیر» برشمرد. مقاله حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی به موضوع میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"آیات ذیل نیز چنین تعریفی از ایمان را تأیید میکند: «أولئک کتب فی قلوبهم الإیمان» (مجادله: 22)؛ «ولما یدخل الإیمان فی قلوبکم» (حجرات: 14)؛ «و قلبه مطمئن بالإیمان»(نحل: 106)؛ همچنین کلام نبوی: «اللهم ثبت قلبی علی دینک» نیز مؤید تعریف مذکور است؛ جایی که ایمان شرعی به قلب نسبت داده شده و این امر بر این دلالت دارد که «ایمان» همان فعل قلب است و چیزی جز «تصدیق» نیست؛ زیرا در شرع مقدس، معنای دیگری برای آن ذکر نشده که آن را جز منقولات بدانیم، وگرنه خطاب به ایمان در زبان شرع به مفهومی گنگ بدل میشد.
بررسی تطبیقی مدخلیت «اقرار» در تحقق اصل ایمان از منظر آلوسی و سلفیه آلوسی در تشریح آراء اندیشمندان اسلامی در مفهوم «ایمان شرعی»، «جزئیت یا عدم جزئیت اقرار» را اساس اختلاف علما در تنقیح این مفهوم دانسته، مینویسد: اشعری و اتباع وی صرف «تصدیق» را در تحقق ایمان کافی میدانند و ازاینرو، اقرار، صرفا برای علم به وجود تصدیق است و امری باطنی محسوب میشود.
مؤید این امر آن است که آلوسی مراد از کفرآمیز خواندن برخی اعمال توسط علما را «حمایت از شریعت محمدی» بیان کرده، نه اینکه صرف انجام عمل مذکور موجب تکفیر شخص باشد (آلوسی، 1415ق، ج 1، ص 130)؛ همچنانکه وصف تارک نماز به کافر را نیز به عنوان کفر عملی و نه اعتقادی و صرفا نشاندهندهبزرگیچنینمعصیتیمیداند(همان،ج5،ص252).
علاوه بر این، در سطور پیشین بیان شد که تکفیر معین مسلمانان به واسطه اموری همچون توسل و مانند آن، جایی در تفکر آلوسی ندارد، و این در حالی است که اساس تأکید سلفیه تکفیری در مردود خواندن اصل عذر به جهل، در جهت تکفیر قاطبه مسلمانان، مقید به مناسک مذکور (تحت عنوان «شرک اکبر») صورت میگیرد."