چکیده:
همگرایی منطقهای فرایندی است که به صورت تدریجی شکل میگیرد و به تشریح این امر توجه دارد که چگونه و چرا دولتها از داشتن حاکمیت کامل دست میکشند و روشهای جدیدی را برای رفع اختلافهای میان خود بهکار میبرند. سازمان اکو از زمان تأسیس نتوانسته است موفقیت شایانی به دست آورد. پژوهش حاضر بر محور این پرسش شکل میگیرد که چه عاملی بیشترین نقش را در عدم همگرایی منطقهای در سازمان اکو داشته است؟و در پاسخ به این سؤال این فرضیه مطرح شد که بهنظر میرسد نادیده گرفتن کارکردهای فضایی و جغرافیایی در ایجاد همگرایی مهمترین عامل عدم همگرایی منطقهای در سازمان اکو بوده است. ازاینرو پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و به شیوهای اسنادی به بررسی چالشها و فرصتهای همگرایی کشورهای عضو اکو پرداخته است. نتایج تحقیق نشاندهنده تأثیر منفی چالشهای جغرافیایی بر مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در همکاری و همگرایی اعضای اکو و همچنین مغفول ماندن فرصتهای جغرافیایی در فرایند همگرایی است.
Regional integration is a process that gradually takes shape and shows how and why states hands off full sovereignty and at the same time achieve new ways to resolve disputes among themselves. In this Framework، since ECO has not been able to gain a notable success، the paper seeks to explain this situation.
It can be claimed that Absence of geographical and spatial functions shaping integration is the most important factor in the lack of regional integration in ECO.
Using the descriptive-analytical method and functionalist theory this study is going to examine the challenges and opportunities of integration among ECO members. The results indicate the negative impact of the geographical challenges and their adverse role in political، economic and cultural processes shaping cooperation and integration in Member States and disregard for the geographical opportunities in the integration process.
خلاصه ماشینی:
سیاست هـای رژیـم صهیونیسـتی در ایـن منطقـه را میتوان به منظور شکستن حلقه «اتحاد باپیرامون » راستای دکترین بن گوریون ، تحت عنـوان محاصــره کشــورهای مخــالف رژیــم صهیونیســتی در منطقــه ، جلــب همکــاری و حمایــت کشورهای منطقه در مجامع بین المللی، واگرایی در روابط کشورهای حوزه آسیای مرکـزی و خزربا ایران و نیز اعمال فشاربر محیط پیرامونی وامنیت ملی ایران تفسیر کرد (بصیری و ایزدی زمان آبادی، ١٣٨٣: ١١٩).
مـروری بـرداده هـای تجارت خارجی کشورهای عضو اکو در دهه گذشته نشان میدهد که طی این مدت ، سـهم تجارت درون منطقه ای از کل تجارت خـارجی در کـل منطقـه بـه تـدریج از ٥/٣درصـددر سال ٢٠٠٢ به ٨/٩درصد در سال ٢٠١٢ رشد داشته است ، ٣/٦درصـد افـزایش در شـاخص حجم تجارت درون منطقه ای، در یک دهه گذشته را شاهدیم .
بـرای مثـال ازمنظـر جغرافیـای سیاسی این منطقه به دلیل نهادینگی مرزهای سیاسی طبیعی در آن کمتر دچار واگرایی است یا از نظر جغرافیای اقتصادی بسترهای همگون جغرافیایی در آن شیوه تولید را متـأثر سـاخته و این امر باعث زایش نظام های اقتصادی همگون بین کشورها شـده اسـت کـه خـود عامـل همگرایی اقتصادی آن در داخل اتحادیه اروپاست .
فرایند غیرطبیعی شکل گیری دولت مدرن نیز باعث ناموزونی سیاسی بین کشورهای عضو سازمان شده و این امر به توافق رسیدن آنهـا را حـول محور مسائل مهم منطقه ای با چالش مواجه کرده است .
برای مثال ایـران و ترکیـه که اعضای قدرتمند اکو محسوب می شوند هر دو کشـور اسـلامی انـد امـا اسـباب و عوامـل ژئوپلیتیکی باعث شده است که آنها برای پیش بردن سیاست های خود در سـایر کشـورهای منطقه ،همگرایی مذهبی را به رقابت مذهبی تبدیل سازند.