چکیده:
بهبود نوآوری مستمر و فراگیر در سازمان ها، در واقع نوعی کند و کاو منظم برای یافتن شیوه ها و پاسخ های نو به فشارها و تغییر و تحولات محیطی است. از آنجا که در محیطهای پیچیده و متحول امروزی دیگر این
واکنش های تکراری برای رویارویی با این تغییرات کارامد نمیباشد، لذا باید دایم در جسجوی راه های
جدید و نو برای واکنش در محیط برآمد و همراه تاثیرپذیری از این تحولات بر آنها تاثیر نهاد و بدانها
شکل دلخواه را داد. برای آنکه بتوان در دنیای متلاطم و متغیر امروز به حیات ادامه داد باید به نوآوری و
خلاقیت روی آورد. بنابراین در این مقاله سعی شده است، با ارائه تعاریفی از خلاقیت و نوآوری، ایجاد
خلاقیت و نوآوری در سازمان را مورد بررسی و مطالعه قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"برنامه های سازمانی باید جسور، واقع بینانه و انعطاف پذیر باشند تا بتوانند راه را برای نو آوری مطلوب هموار کنند و همچنین باید مسائل غیر قابل پیش بینی را که غالبآ در فرایند خلاقیت و نوآوری ظاهر می شوند در نظر داشته باشند هرچند، خلاقیت شامل چیز های است که قبلآ تولید یا حتی تعریف نشده است .
اهمیت عامل ساختار سازمانی تا به آن اندازه است که گفته میشود در رشته بهبود سازمانی نیز بیشتر، سازمانهایی مورد توجه قرار میگیرند که ساختار آنها ارگانیک (پویا و انسانی) باشد و به اعضای سازمان اجازه مشارکت در فرایندهای تصمیم گیری و نیز استقلال عمل داده شود به طوری که آنها بتوانندابتکار عمل به خرج داده و نظر و عقاید و راه حلهای جدیدی ارائه کنند.
(مویدنیا، ٢:١٣٨٥) ساختار سازمان ، وسیله ای است که مدیریت می تواند با استفاده از آن به هدف های خود دست یابد، از آنجا که استراتژی کلی سازمان تعیین کننده هدفهاست ، بنابراین باید بین استراتژی و ساختار، رابطه ای نزدیک وجود داشته باشد.
1:Creative agencies 2:Creative team 3:The Entrepreneur نتیجه گیری و بحث با توجه به مطالب گفته شده ، به طور کلی میتوان اذعان داشت که آگاهی مدیران و کارکنان از خلاقیت و نوآوری الزامی است تا بتوانند با زمینه ای از آگاهیهای مورد نیاز و نو وارد عرصه کار و فعالیت شوند و در آنجا با آفرینندگی، نقش مؤثری در تحقق هدفها و پیشرفت سازمان های خود داشته باشند."