چکیده:
هدف مطالعه، بررسی نگرش و میزان ارتکاب دانشآموزان به تقلب و نقش مؤلفههای برنامه درسی اجرا شده در آن بود. روش پژوهش، همبستگی و جامعه پژوهش، دانشآموزان دختر دبیرستانی شهرستان مهولات (خراسان رضوی) در سال 1392 بود. نمونه برابر با 153 نفر و شیوه انتخاب تصادفی خوشهای بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای محققساخته نگرش به تقلب، محیط آموزشی راف و همکاران (1997) و ارزشیابی ادراک شده الخروصی (2009) بود. پایایی و روایی ابزارها از میزان مطلوبی برای استفاده برخوردار بود. نتایج نشان داد که (9/3) درصد دانشآموزان اصلاً مرتکب تقلب نشده و (9/35) درصد تقلب همیشگی داشتهاند. میان نمره نگرش به تقلب و ارتکاب به آن 88/0 همبستگی و میان ادراک مثبت فراگیران از مؤلفههای تدریس، معلم، فضای یادگیری، خودکارآمدی تحصیلی و ارزشیابی تبحری با نگرش به تقلب همبستگی منفی وجود دارد. نتایج رگرسیون همزمان نشان داد که متغیرهای پیشبین میتوانند بهصورت ترکیبی 86 درصد از تغییرات متغیر نگرش به تقلب را تبیین کنند و دو متغیر ارزشیابی تبحریمحور و عملکردیمحور میتوانند نگرش مثبت به تقلب را پیشبینی کنند. تکوین فنی برنامه درسی و بازنگری در اجرای برنامه درسی از ضرورتهای نظام آموزشی در جهت پرورش صداقت و پرهیز از تقلب دانشآموزان قلمداد شده است.
خلاصه ماشینی:
با عنايت به اين که برنامه درسي بر نگرش ها و رفتار دانش آموزان اثرگذار است و فراگيران با تجاربي که در مدرسه به دست مي آورند در نگرش ها و رفتارشان تغييراتي حاصل مي شود و عواملي چون روش تدريس ، ارزشيابي، محيط يادگيري و ويژگي ويژگيهاي يادگيرنده و معلم از عناصر برنامه درسي اجرا شده است ؛ هدف از پژوهش حاضر تعيين ميزان ارتباط و توان پيش بيني هر يک از مؤلفه هاي برنامه درسي ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1.
جدول (٣) رابطه نگرش به تقلب و ارتکاب به آن بر اساس ضريب همبستگي اسپيرمن (رجوع شود به تصویر صفحه) ٤- آيا ادراک دانش آموزان از مؤلفه هاي برنامه درسي اجرا شده ، قابليت پيش بيين نمره نگرش به تقلب را دارد؟ ضرايب همبستگي ميان متغيرهاي بررسي شده در جدول (٤) ارائه شده است .
بحث و نتيجه گيري: اين مطالعه با هدف بررسي نگرش و ميزان ارتکاب دانش آموزان به تقلب و نقش مؤلفه هاي برنامه درسي اجرا شده بر آن انجام شد.
با عنايت به نقش پيش بين ارزشيابي عملکردمحور در نگرش به تقلب ، ضروري است که به شناخت نيازها و خواست مخاطبان توجهي ويژه معطوف و تلاش کرد تا مؤلفه هاي برنامه درسي را همسو با آرمان ها و در مسير نيل به آنها چيدمان کرد؛ چنانچه در پژوهش دادستان (نقل شده در قلي زاده ، قنبري و قنبري طلب ، ١٣٩١) نشان داده شد که ارزشيابي سنتي به جاي اين که در جهت بهبود و اصلاح نارساييهاي آموزش و پرورش و اهرم بازخورد به کار رود، به عنوان ابزاري براي ايجاد اضطراب و تنش ، کاهش اعتماد به نفس ، دل زدگي از درس و مدرسه عمل مي کند.