چکیده:
قرآن کریم کتاب تربیتی است که خداوند متعال، در آن هم بهطور مستقیم از روشهایی برای تربیت پیامبر اکرم (ع) و سایر مردم استفاده کرده است و هم روشهایی را به پیامبر و دیگران برای تربیت آموخته است. هدف این پژوهش بررسی این مسئله است که آیا مربیان انسانی میتوانند از روشهای تربیتی خداوند در قرآن کریم به منظور تربیت انسانها استفاده کنند یا اینکه روشهای تربیت قرآن کریم ویژه خداوند است و مربیان انسانی نمیتوانند در تربیت از آنها استفاده کنند؟ این تحقیق برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل و تفسیر آیات قرآنی استفاده کرده و به هشت دسته دلیل بر جواز استفاده مربیان از روشهای تربیت الهی در قرآن کریم دست یافته است که عبارتند از: هدف تربیتی و هدایتی قرآن، عمومیت و عقلایی بودن زبان قرآن، توصیه به تدبر و تفکر در آیات قرآنی، دستور قرآن به تمسک به حبلالله، خلیفه بودن انسان برای خدا، الگو بودن پیامبر و جواز استفاده آن حضرت از روشهای الهی و نظایر آن.
خلاصه ماشینی:
حال چگونه و به چه دلیل انسان با این ویژگیها و صفات سلبی میتواند از روشهای تربیتی خدای حکیم، عالم و قادر متعال که دارای همۀ ویژگی و صفات کمال است که در قرآن به آنها اشاره شده، استفاده کند؛ به دیگر سخن، دلیل حجیت سیره خداوند در تربیت انسانها برای دیگران چیست؟ این سؤال بهویژه در مورد برخی روشهایی که با دخل و تصرف در مال و جان متربی همراه است، مانند روش پذیرش توبه، مبالغه در عفو، تنبیه و ابتلای بیشتر مطرح است؛ اما در مورد روشهایی که انسانها در اثر تجربه در امر تربیت از آن بهره میگرفتهاند، ممکن است کمتر مطرح باشد؛ زیرا ابزار و امکانات بهکارگیری روشهای دستۀ اول شاید در اختیار انسان نباشد و اگر هم ابزار و وسایل اجرای آنها در اختیار انسان باشد، جواز استفاده از آنها مورد تردید است؛ زیرا، نه خداوند امر به استفاده از آنها کرده، و نه توصیهای در سیره و سنت و یا تقریر معصوم در مورد استفاده از آنها وجود دارد.
افزون بر این، گاه ممکن است با توجه به میزان توان و آگاهیهایمان بخشهایی از یک روش و یا درجاتی از آن را بتوانیم اجرا کنیم و یا حتی در روش تغییراتی ایجاد کنیم و در سطحی نازلتر به آن عمل کنیم؛ چنانکه قرآن کریم خود برای فهم بشر و امکان عمل به آن بر پیامبر نازل شده است، اما اگر بگوییم که انسان با وجود همه مطالب یاد شده، اجازه بهکارگیری روشهای الهی را ندارد، مگر اینکه خداوند بهطور صریح و یا تلویحاً اجازه استفاده را داده باشد، باید گفت، افزون بر اینکه دلیلی شرعی بر این ادعا نداریم، ادله زیر میتواند خلاف آن را اثبات کند: 1.