چکیده:
یکی از پیشرفتهای جامعهشناسی دین فرارَوی از الگوهای صلب و تکبعدی «دینداری» بهسمت الگوهای پیچیدهتر دینداری یا «دینداریها» است. فاقدقدرمشترکبودن افرادی با الگوهای دینداری متفاوت، امکان مقایسة تطبیقی و اندازهگیری در مقیاسی واحد را سلب میکند. چنین وضعیتی ضرورت گونهشناسیِ نسبتهای مختلف افراد با مقولة دین را توجیه میکند. این پژوهش درصدد گونهشناسی ایستارهای معرفتی دانشجویان نسبت به دین است. بهمنظور تعیین موضع و ایستارهای دانشجویان، صرفاً به وجوه معرفتی و نگرشی دانشجویان تاکید شده است و در مواردی که از مسائل عملی پرسش شده، موضع معرفتی فرد نسبت به مسالة مذکور مدنظر بوده است. دادههای این پژوهش از مصاحبههای عمیق با 50 نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران و شریف و در دو مرحله بهدست آمدهاند. در این پژوهش از روش نظریة مبنایی برای تحلیل و طبقهبندی دادهها در جهت دستیابی به الگوی گونهشناسی استفاده شده است. چارچوب مفهومی نیز از رفتوبازگشت میان قیاس (ادبیات نظری موجود) و استقراء (دادههای تجربی حاصل از مصاحبههای مرحلة اول) و در شش محور کلی (نگرش به دین و هستیشناسی، انتظار از دین، معرفتشناسی، انسانشناسی، غایت و معنای زندگی و مبانی اخلاقی) تثبیت شده و مبنای مصاحبههای مرحلة دوم قرار گرفته است. نتایج حاصل از کدگذاری دادهها ذیل محورهای صورتبندیشده در چارچوب مفهومی، در قالب مدلی تحلیلی، الگویی چهار وجهی (راهبردهای هستیشناسانه، راهبردهای معرفتی فرد نسبت به دین، موضع فرد نسبت به کیفیت حضور دین در اخلاق اجتماعی و سیاست و بازتاب ایستارهای معرفتی در اتخاذ راهبرد عملی نسبت به دین) را برای گونهشناسی ایستارهای معرفتی دانشجویان نسبت به دین فراهم کرده است.
خلاصه ماشینی:
گونهشناسی ایستارهای معرفتی دانشجویان نسبت به دین ؛ (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاههای تهران و شریف ١) محمد سیدغراب کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی دانشگاه علمه طباطبائی )علمی ـ پژوهشی( 2 صابر جعفری کافیآباد دوره ٢٤، شماره یک: ٧٧-٤١ دانشجوی دکتری رشته جامعهشناسی نظری- فرهنگی دانشگاه تهران شاپا ٢٨٠٩-١٠١٠ نمایه در ISC دریافت ٩٤/١٢/٢ پذیرش ٩٥/١٢/٢٥ چکیده یکی از پیشرفتهای جامعهشناسی دین فراروی از الگوهای صلب و تکبعدی »دینداری « بهسمت الگوهای پیچیدهتر دینداری یا »دینداریها« است.
اما بهطور خاص، گونهشناسی دینداری به نسبت سایر زمینههای تحقیقاتی جامعهشناسی دین مانند مطالعه میزان دینداری حجم کمتری از پژوهشها و تحقیقات دانشگاهی را به خود اختصاص داده است و علیرغم گامهایی که در این زمینه برداشته شده، میتوان اذعان کرد هنوز در ابتدای راه هستیم )محدثی، ١٣٧٩(.
پسر ٢٣ ساله، دانشجوی کارشناسی رشتة زیستشناسی دانشگاه تهران وضعیت خود در قبال دین را چنین صورتبندی میکند: »یه مدت گذشت و من به این نتیجه رسیدم که تنها چیزی که الن برای من مونده ترس هست.
پسر ٢٣ ساله، دانشجوی رشته زیستشناسی دانشگاه تهران راهبرد معرفتی خود نسبت به دین را چنین بیان میکند: »من توی موضوعات احساسی و دینی مشکل دارم به خاطر اینکه نمیتونم خیلی خوب دریافتشون کنم در نیتجه شاید مشکل من باشه ولی من راهی هم برای برطرفکردن این مشکل ندارم، جز این که بتونم سعی بکنم که منطقی سوار بکنم روی چیزی که باهاش طرف هستم و برخورد علمی داشته باشم، با وجود محدودیتهاش«.
دختر ٢٧ ساله ، دانشجوی دکتری رشته مدیریت منابع انسانی دانشگاه تهران راهبرد معرفتی خود نسبت با دین را چنین تعریف میکند: »من خودم مرجع تقلیدم رو چند درصد بهش اعتماد دارم.