چکیده:
تصور غالب درباره داستان مدرن در ادبیات فارسی، آن است که این ژانر برخلاف شعر نو، در سیر تکامل خود هرگز در معرض نگاه منتقد سنت گرایان قرار نگرفته است. مقاله حاضر مدعی است که داستان نیز، هر چند در درجاتی خفیفتر، تجربیاتی مشابه شعر نو داشته است. این پژوهش برای بررسی رویکرد کلاسیکها به ادبیات داستانی، مجله یغما را که مشی کلاسیک دارد، انتخاب کرده است، مقولههایی مانند ژانرهای داستانی کهنه و نو، نظریههای مطرح شده درباره داستاننویسی و مولفان داستان را در مجله یغما تجزیه و تحلیل کرده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که یغما، داستان معاصر را دنباله شکلهای کهن آن در ادبیات فارسی میداند. از این رو، آن را به رعایت قواعد و اصول داستاننویسی نوین ملزم نمیداند و حتی استفاده از اسلوب ادبیات کهن را برای داستان امتیاز تلقی میکند. از سویی چون رسالت داستان را تعلیم و سرگرمی میداند، در بسیاری موارد در این مجله، داستانوارهها جای داستان را میگیرند و حتی ژانر کهنهای چون حکایت، بخش زیادی از ادبیات داستانی این مجله را به خود اختصاص میدهد. داستانهای یغما- جدا از آثار ترجمهای- به دو دسته تقسیم میشود: داستانهای تاریخی و برگرفته از آثار کهن که ساختارشان ملهم از ادبیات کلاسیک است و داستانهایی که تحت تاثیر ترجمه و ادبیات غرب شکل گرفته اند، اما میکوشند هویتی ایرانی به خود بگیرند. نکته دیگر اینکه یغما به جز از جمال زاده، از هیچکدام از داستاننویسان نامدار و صاحب¬سبک، داستان منتشر نکرده است.
A general belief about the modern story in Persian fiction is that this genre، unlike modern poetry، has never been subjected to the critique of traditionalists in its evolutionary process. The present article claims that the story has gone through similar difficulties as modern poetry. To determine the classical approach to fiction، this research has chosen Yaghma Magazine which has indisputable classical approach. Categories such as old and new genres fiction، the commentaries on storytelling and authors published in Yaghma Magazine are analyzed. The results of this research show that Yaghma considers the contemporary fiction as the sequence of its classic forms of storytelling in Persian literature. Therefore، the observance of the rules and principles of modern narrative is not required and furthermore، following the classical rhetorics is counted as an advantage. Since the mission of the story is education and entertainment، in many cases in this magazine، pseudo stories take the place of the fiction and even an ancient genre، such as the fable، occupies much of the fictional literature of this magazine. Yaghma’s stories، apart from the works of translation، is divided into two categories: Historical stories based on classical works، whose structure is inspired by classical literature and stories that have been formed by the influence of Western literature، still trying to draw closer to their Iranian identity. Another point is that Yaghma has not published a story from any of the famous and well-known persian writers other than Jamalzadeh.
خلاصه ماشینی:
انـواع ادبـی منثـوری چـون داسـتان و نمایشنامه به شکل امروزی آن، در ادبیات کلاسـیک فارسـی بـی سـابقه بـوده و در ایـن زمینه ، چهرة سرشناسی وجود نداشته است ؛ بنابراین ، این گونه هـا در ادبیـات فارسـی بـا مخالفت مستقیم طرفداران متعصب ادبیات کلاسیک روبه رو نمی شـوند و سـنت گرایـان، این ژانرهای تازه را که در حال رشد و تکوین است ، از جنس همان داستانها و قصه هـا و افسانه های کلاسیک به شمار می آورند و مقـاومتی کـه در برابـر شـعر نـو از خـود بـروز می دادند، در زمینه داستان نشان نمـی دهنـد.
با این حال این موضوع با توجه به فراوانی حکایت در این مجله و تسـامحی کـه در اطلاق عنوان داستان به برخی آثار این مجله شده، نمی تواند نشاندهنده توجه یغمـا بـه این ژانر تازه باشد؛ چنانکه بخش زیادی از آثاری که در یغما به عنـوان داسـتان معرفـی شده، بازنویسی داستانها و روایت های کهن و گاه داستانهای منثور شاهنامه (١١) اسـت و حتی اثری از یغما جندقی که در شش صفحه با عنوان «داسـتان ادبـی » در مجلـه چـاپ شده، با وجود اطلاق عنوان داستان به آن، هیچ شباهتی به قالب داستان ندارد و تقلیدی است نادلنشین و ابتدایی از گلستان (یغما، ١٣٦٢، ج ١: ١١٢).
هر چند جمالزاده خود پیشگام داستان مدرن در ادبیات فارسی است ، در یغمـا- کـه انتشارش هم زمان با دوره دوم نویسندگی او است - چهرة سنت گرا و محتاطی از خود بـه نمایش می گذارد، چه در داستاننویسی و چه در اظهارنظرهایش در این باره (یغمـا، ١٣٦٣، ج ٢٢: ١١٣) او برخلاف اولین مجموعه داستاننویسـی اش- «یکـی بـود یکـی نبـود»- کـه گه گاه در آن از نثر شکسته و عامیانه نیز بهـره مـی بـرد(١٩)، اصـرار دارد کـه از ایـن نثـر اجتناب کند.