چکیده:
مفهوم فطرت پیش از دوران پهلویِ دوم، در کتابها و روزنامههای مذهبی، بسیار به ندرت به کار رفته است. اما بعد از شهریور 1320 و آغاز سلطنت محمدرضا شاه، استفاده از این مفهوم و نظریهپردازی دربارۀ آن، در مجلات و روزنامههایی که نشر و تبلیغِ مسائل دینی را هدفِ خود قرار داده بودند، افزایش مییابد. فطرت، رفته رفته از سویی، به مفهومی کلیدی برای دفاع از دین در برابر مارکسیستها یا دیگر منتقدانِ دین تبدیل میشود و از سوی دیگر، برای نقدِ دینداریِ متحجرانه و خرافی به کار میرود. بدین ترتیب، فطرت به چنان ابزار مهمی برای مبارزات دینی-اجتماعی مبدل میشود که در آستانۀ انقلاب اسلامی، استاد مرتضی مطهری آن را «امالمسائل» دین اسلام مینامد. اما پس از انقلاب اسلامی، این موج فروکش کرده و با بلاموضوعشدنِ کارکردهای این مفهوم در دورۀ پیش از انقلاب، بار دیگر به حاشیه رانده میشود. این مقاله کارکردهای اجتماعی فطرت در دورۀ پهلوی دوم را بررسی میکند.
Before the coronation of the Second Pahlavi, religious literature rarely noted the concept of Fitrah. After coronation of Mohammad Reza Pahlavi in September 1941, however, the term and its theorizations found wider recognition in those magazines and newspapers aimed at promoting religious ideas. Gradually, Fitrah became a key concept in two significant ways: making a case for religion against criticisms raised by Marxists and secular critics of religion on one hand, and criticizing reactionary and superstitious interpretations of the religion on the other. Hence, Fitrah became so significant a tool in socio-religious struggles that it was called “the mother of all problems” of Islam by Morteza Motahari right before the Islamic Revolution. After the revolution, however, its moment was gone and the functions it had in pre-revolution era went obsolete. Thus, again, the concept was marginalized altogether. This paper investigates the socio-religious functions of Fitrah in the Second Pahlavi era.
خلاصه ماشینی:
"امام نیز در شرح چهل حدیث و ذیل حدیثی دربارة فطرت ، بحث اخلاقی-عرفانی مفصلی دربارة فطرت کرده و مجموعۀ آموزه های دین از حج و زکات تا اعتقاد به مبدأ و معاد را براساس این مفهوم صورت بندی کرده است (خمینی، ١٣٧٦: ٩٩-١٠٠)، بااین حال ، امام در آثار بعدی خود از این مفهوم فاصله گرفت و از آنجا که مقصود ما در این مقاله ، پیگیری تاریخ اجتماعی این مفهوم است ، در مجموع از توضیح بیشتر آن در سطح الاهیاتی درمیگذریم و به موقعیت اجتماعی مروج اصلی این ایده در تهران ابتدای قرن چهاردهم ، یعنی آیت الله شاه آبادی، نظر میاندازیم .
آئین اسلام محل جمع شدن مهم ترین فعالان مذهبیای بود که دغدغۀ تربیت و امر به معروف و نهی از منکر داشتند،١ آنها وضع اجتماعی ایرانیان را بسیار تلخ تصویر میکردند،٢ ریشۀ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ١ رسول جعفریان ، دربارة نویسندگان آیین اسلام مینویسد: «این افراد بهترین نویسندگان مذهبی این دوره هستند که براساس تجارب مشروطه و سپس آنجه در دورة رضاشاه رخ داده بود، به تبیین جدید مفاهیم دینی-مذهبی پرداختند و نگاهی بلکه گفتمانی از دین ارائه کردند که به تدریج گفتمان نزدیک به انقلاب اسلامی را در دوره های بعدی ایجاد کرد» (جعفریان ، ١٣٨٩).
همین تعبیر که از طرف اندیشمند اسلامی تراز اولی همچون مطهری طرح شد و به دقت نظر علمی نیز شهره بود، خود بهترین دلیل برای حضور قدرتمند فطرت است که طی این چند دهه در عرصۀ عمومی فعالیت های مذهبی داشته است ، وگرنه پیش از قرن چهاردهم شمسی، هرکس اندکی با «معارف اسلامی» آشنایی داشت ، تردید نداشت که فطرت نه تنها ام المسائل نیست ، بلکه از بسیاری از موضوعات حاشیه ای نیز فرعیتر است ."