چکیده:
اراده بنا به ماهیت خاص آن، از معدود مفاهیمی است که موضوع مباحث دامنه دار و جدی در علوم مختلف اجتماعی از جمله حقوق است. تحلیل ماهیت حقوقی اراده بدون بررسی آن در علوم مختلف به ویژه فلسفه، کلام، روان شناسی و اخلاق ممکن نیست؛ به خصوص آنکه بدانیم میان مباحث مطرح درباره اراده در این علوم و مباحث فقهی و حقوقی اراده، روابط وثیقی وجود دارد. علاوه بر نوبودن تحلیل اراده به مدد این علوم، این رویکرد به نتایج چندی می انجامد: به کمک تحلیل فلسفی و اخلاقی اراده، محدودیت نظریه اراده شناخته می شود و به کمک تحلیل روانی اراده، احکام و آثار اراده و عیوب آن بهتر تبیین می شود و به کمک تحلیل کلامی اراده، تفکیک میان قصد و رضا توجیه می شود. چنین رویکرد جامعی، از طرفی اراده را در چارچوب محدودیت های آن تبیین می کند و از طرف دیگر، برخلاف دیدگاه غالب فقها درخصوص نظریه اراده، به ما این اختیار را می داد تا اراده در برابر اخلاق و سایر مصالح لازم الرعایه مانند نظم، فعال مایشاء ندانیم. این نوع تبیین جدید از اراده، دارای آثار زیادی است مانند تعیین و تعلیل ضمانت اجرای بطلان برای معاملات به قصد فرار از دین، صیانت از وثاقت اسناد رسمی در برابر اسناد عادی، محدود شدن دامنه پذیرش انواع اشتباه به حفظ حقوق طرف دیگر قرارداد و یا استحکام معاملات و ده ها اثر حقوقی دیگر که هم اکنون در غیاب این نوع تبیین از اراده، نظام حقوقی کشور محروم از آن ها است.
As its nature depicts، will is considered among the rare concepts raised in central and general topics of different social sciences such as law. Analyzing the legal identity of will is infeasible given it is not studied in other sciences، namely، philosophy، Islamic theology، psychology and ethics. Specifically، we need to know that there is a significant relationship between the role of will in such sciences and the legal and jurisprudential issue of will. Analyzing will with the help of such sciences is a novel phenomenon. Moreover، such an approach would end in a) getting to know the confinement of the will theory with the help of an ethical and a philosophical analysis of will b) a better statement of rules and effects of will and analyzing its defects with the help of a mental analysis of the will، and c) justifying the stablished separation between intention and satisfaction with the theological analysis of the will; an approach which states will in its confinement framework comprehensively in one way and will not approach will vs. ethics and other mandatory expediencies such as order as an omnipotent phenomenon on the other hand، contrary to the broad and dominant perspectives of the supreme Islamic jurists.
خلاصه ماشینی:
"نمونه در مسئلۀ «اشتباه»، تأکید بیش و خارج از اندازۀ فقها و بهطبع حقوق ایران بر نقش اراده و قواعد مبتنی بر آن در تحلیل اشتباه و آثار و احکام آن و کمتوجهی و بلکه بیتوجهی به سایر مبانی و مصلحتها (امنیت قراردای و اخلاق و انصاف) ممکن نیست اتفاقی باشد؛ بلکه بیتردید ریشه در این جایگاه مهم اراده در علوماسلامی و بهطور خاص در فقه اسلامی دارد.
در فوائد الاصول، تقریرات میرزای نائینی، آمده است: «در اینکه فعل اختیاری بر مقدماتی (تصور، تصدیق، عزم و اراده) بنا شده است، اشکال و اختلافی وجود ندارد؛ بلکه ایراد و شک و بحث این است که آیا بعد از اراده، امر و عنصر دیگری هم وجود دارد یا نه؟ یعنی امری که موجب تحریک عضلات میشود و طلب نامیده میشود؛ یا اینکه هیچ امری وجود ندارد و اراده خودش باعث تحریک عضلات میشود؟ در اینکه اراده از کیفیات نفسانی است و مانند سایر مقدمات مبسوق بر آن، بهطور قهری در نفس حاصل میشود، اشکالی وجود ندارد؛ لذا اراده از افعال اختیاری نیست.
اما اگر عیوب اراده متوجه رضا باشد یا رضا را از اساس از میان بردارد، مانند معاملۀ اکراهی که به عدمنفوذ منجر میشود یا آن را مانند بسیاری از معاملات خیاری و نیز برخی قراردادهای اشتباهی، ناقص میکند، در چنین فرضی آیا میتوان بهمانند حقوق فرانسه مدعی شد که فلسفۀ جعل خیار، حمایت از طرف ضعیفتر است؟ اگر چنین است، در فرضی که طرف دیگر نه علم به اشتباه طرف خود داشته و نه در آن نقشی داشته است، چرا باید از اعتماد مشروع خود به ظاهر قرارداد، سودی نبرد؟ نظم عمومی و امنیت قراردادی چه میشود؟ بهنظر میرسد در حقوق ما، فلسفۀ اصلی خیار و نیز بطلان تحلیل روانشناختی و حقوقی، اراده است."