چکیده:
در این مقاله آراء هجویری درباره ایمان و معرفت و رابطه میان آنها بررسی میشود. اما پیش از آن، انسان و جوانب وجودی او و آنچه نزد هجویری اسباب کسب معرفت محسوب است، مورد بررسی قرار میگیرد. ضمنا از آنجا که به نظر میرسد بین ایمان و معرفت تفاوت وجود دارد و انسان نوعا برای تحصیل این دو مجهز به اسباب و وسائطی است، لذا، پیش از بررسی دو موضوع معرفت و ایمان و رابطه بین آنها، شناخت این ابزارها در چگونگی کسب معرفت ضروری مینماید. همچنین در این مقاله معلوم می گردد که هجویری به رغم اعتقاد برخی از اندیشمندان و عرفا از قبیل ابن عربی، معرفت را برهانی می داند. لیکن، به نظر او برهان و استدلال سبب معرفت است نه علت آن.بنابراین، الهام که به نظر او مبنایی قطعی برای تشخیص خطا و صواب نیست نمی تواند راه به معرفت ببرد. با این همه، وحدت وجود را، که نزد اغلب متکلمان و اندیشمندان محل مناقشه بوده است، راهبردی به معرفت و ایمان تلقی مینماید. او علاوه بر اینکه آراء نحله های گوناگون را درباره ایمان بیان می کند، میکوشد نظری معتدل در این باره اظهار نماید.
خلاصه ماشینی:
"در نظر اول نمیتوان به نتیجه قاطعی درباره دیدگاه هجویری در زمینه الهام رسید، زیرا از زبان ابوسعید قابل تشخیص بودن الهام و وسواس را بیان میکند، اما این که آن درویش را در تشخیص میان الهام و وسواس مردد میبیند، نمیتوان او را معتقد به الهام به عنوان منبع متقنی برای کسب معرفت دانست.
حال اگر کسی مدعی شود که الهام خلاف شرع نیست بلکه آنچه خلاف شرع است در شریعت اسلام ذکر شده است، در پاسخ او می توان گفت: تو در اصل اعتقاد خود بر خطا هستی؛ زیرا شریعت را به قیاس و براساس الهام میسنجی و ثبات الهام را به شریعت میدانی (حتی اگر چنین باشد) معرفت پیش از هر چیز شرعی، نبوی و موقوف به هدایت حق است نه مبتنی بر الهام؛ چرا که تا شریعت اثبات نشد الهام را نپذیرفتی پس الهام در احراز معرفت بی تأثیر است.
اینکه در نحله های گوناگون گروهی ایمان را فقط تصدیق می دانند، و برخی، اقرار زبانی یا عمل را نیز به آن اضافه می کنند، و برخی دیگر آن را با معرفت یکسان فرضمی کنند، دلالت بر این دارد که در تعیین مرزی مشخص بین این دو موضوع در میان مکاتب مختلف اتفاق رأی وجود ندارد.
نشانه هایی که آن ها برای ولایت قایل اند همان علایم عام ایمان است که خود به آن معتقدند، از قبیل: قیام به احکام ایمان، انکار صفات خدا و رؤیت وی، اعتقاد به خلود مسلمان گناهکار در دوزخ و اقرار به مکلف بودن انسان به مجرد عقل بدون ورود رسول و نزول وحی."