چکیده:
یکی از چالشهای مهم جواز بیمۀ عمر، ایراد شبهۀ غرر (خطر و جهالت) و بیع امنیت است. در مقالۀ پیشرو، با بهرهگیری از روش تحلیلی – توصیفی در صدد پاسخگویی به دو اشکال اساسی مذکوریم. نتایج پژوهش حاکی از این است که اگر مقصود از غرر، خطر باشد، اصولاً بیمۀ عمر نه برای ایجاد خطر، بلکه برای دفع خطر و جبران خسارت پدید آمده است. اگر غرر بهمعنای جهالت باشد، مبنای اشکال این است که معاوضه در بیمۀ عمر، معاوضۀ مال به مال تصور شده، در حالیکه مبادله در بیمۀ عمر، مبادلۀ مال در مقابل دریافت تعهد به پرداخت خسارت و در نتیجه تأمین امنیت است. جهالت برای بیمهگذار نیز وجود ندارد، زیرا وی اقساط بیمه را میپردازد و در مقابل، تعهد و تأمین بهدست میآورد و این برای بیمهگذار مالیت دارد و دارای ارزش اقتصادی است که میتواند در مقابل اقساط بیمهای، عوض مورد مصالحه قرار بگیرد. از اینرو بیمۀ عمر، بیع امنیت نیست، بلکه صلح تأمینی محسوب میشود. مبنای حقوقی آن مادۀ 768 ق.م (صلح تأمینی) است. در این ماده، تعهد به پرداخت نفقه بهعنوان عوض مورد معامله قرار گرفته است. بیمۀ عمر نیز، بر عقد صلح تأمینی انطباقپذیر خواهد بود.
One of the major challenges of life insurance license،impediments Gharar (danger and ignorance) and transaction security.This article، by using analytical methods - is described in the above set two basic shapes.
The study's results show. If، it stands for ignorance، the issue is based on an exchange in life insurance، property exchange is supposed to property، while trade in life insurance، is property transaction in exchange for the obligation to pay damages، and this is exchangeable and has economic value that can be instead of property against the insurance installments. Its legal basis is of article 768 (peace). In this article، the obligation to pay alimony has been changed as the transaction. Life insurance is also applicable to the conclusion of peace.
خلاصه ماشینی:
هدف در این مقاله ، پاسـخگویی بـه دو پرسـش اساسی است که آیا غرر منهی عنه به لحاظ معانی مستعملة آن در موضوع قرارداد بیمـه هـای عمر و زندگی تحقق پیدا می کند؟ آیا تعهد به پرداخت خسارت توسط بیمه گـر و امنیـت و اطمینان خاطر ایجاد کردن در بیمه گذاران در مقابل پرداخت مال آنان مالیت دارد؟ به عبارت دیگر، مبادله در بیمة عمر، مبادلة مال به مال محسوب می شود یا خیر؟ پس در این پژوهش قصد داریم با طرح و نقد اشکال غرری بودن ، مالیت نداشتن تعهد به پرداخـت خسـارت و شبهة بیع امنیت در بیمة عمر، به ادله و مبانی صـحت مـورد بیمـة عمـر از دیـدگاه فقهـا و حقوقدانان معاصر اسلامی بپردازیم .
سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (ره ) در پاسخ سؤالات دیگری که دربارة مصادیق خاصی از عقد صلح شده بود، نظریة فوق را به تفصیل تبیین کرده اند: «صلحی که در مقام مسامحه باشد و مبتنی بر مداقه و مغابنه نباشد، جهالت در آن مغتفر است و همچنین است اگر مبنی بر مغابنـه باشد، لکن تحصیل علم به عوضین یا یکی از آن دو غیرممکن یا معسور باشد و اما اگر مبنی بر مداقه و مغابنه باشد و تعیین عوضین به سهولت ممکن باشد، پس اگرچه اقوی در آن نیز اغتفـار جهالت است ، لکن این در جایی است که واقع معینی داشته باشد و غرر عرفـی لازم نیایـد والا صحت آن مشکل است ، گرچه جهالت در آن شرط باشد؛ چون برگشت آن به جهالت عوض و موجب غرر در معامله است .