چکیده:
یکی از اهداف قوانین دادرسی کیفری، حمایت از حقوق و آزادی های فردی است. از
در عصر جدید با سست شدن بنیاد نظام خانواده گسترده و پدرسالار و رواج روزافزون خانواده هسته ای، درباره ولایت قهری مندرج در قانون مدنی اشکالات و سئوالاتی پدید آمده است که مقتضیات عصر حاضر پاسخ گویی دقیق به آنها را ایجاب می کند. مواد 1180 و 1181 قانون مدنی به تبعیت از نظر مشهور امامیه، تنها پدر و جد پدری را ولی قهری طفل می شناسد و هیچ صحبتی از مادر نمی کند. قانون گذار در سال 1353 به این اشکال پی برد و در ماده 15 قانون حمایت خانواده نوعی ولایت قانونی برای مادر وضع کرد. لیکن این مقرره دیر زمانی نپایید و پس از نسخ این قانون، پدربزرگ، مجدد همپای فرزندش، ولی قهری نوه اش شد. قانون حمایت خانواده (مصوب 1391) برای اعطای حق ولایت قهری به مادر گام تازه ای برداشته است. از این رو بر آن شدیم با پاسخ به سئوالات زیر به اثبات فرضیه خود بپردازیم: آیا سمت ولایت قهری بر مادر قابل جعل است؟ آیا این سمت در فرض برخورد با حق ولایی جد پدری می تواند تقدم داشته باشد؟ فرضیه ما در این پژوهش این است که مادر پس از پدر بر فرزندان صغار خود حق ولایت دارد و این ولایت بر ولایت جد پدری ارجح است. در تمام مواردی که پدر، ولایت قهری بر صغیر دارد، مادر هم ولایت دارد. این ولایت در طول ولایت پدر و مقدم بر ولایت جد می باشد.
خلاصه ماشینی:
"بنای خردمندان در عصر جدید با سست شدن بنیاد نظام خانواده گسترده پدرسالار و رواج روزافزون خانواده هستهای، در باب ولایت قهری مندرج در قانون مدنی اشکالاتی پدید آمده است، زیرا جد پدری چه بسا با نوه خود در یک خانه و زیر یک سقف زندگی نمیکند و به اندازه پدر یا مادر به سرنوشت او علاقمند نیست تا بتواند با پدر در امور اداره محجور برابری کند و یا بعد از پدر ولایت منحصرا به او تعلق داشته باشد.
ماده 15 این قانون مقرر میداشت: «طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر خود میباشد در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم لیاقت او در اداره امور صغیر یا فوت پدر به تقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان حق ولایت به هریک از جد پدری یا مادر تعلق میگیرد مگر این که عدم صلاحیت آنان احراز شود که در این صورت حسب مقررات، اقدام به نصب قیم یا ضم موسوی خمینی، روحالله، الاجتهاد و التقلید، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376، ص.
3 از گفتههای فوق میتوان استفاده کرد که اگر بنابر مقتضیات روز و تحولات کارکرد خانواده در عصر حاضر، چنین باشد که مادر، صلاح فرزندش را بهتر از جد پدری تشخیص دهد و به امور و احوال فرزندش، وقوف بیشتری داشته باشد، چرا وی نتواند بر جد پدری پیشی گیرد؟ اکنون که علت ولایت جد پدری، که همانا وقوف و قرب بیشتر به مولیعلیه است، در مادر قویتر است، چرا قائل به حکم ولایت مادر در فرض فقد پدر نشویم؟ نکته دیگر اینکه در سالهای اخیر شاهد افزایش پدیده زنان سرپرست خانوار بودیم."