چکیده:
کناره های خلیج فارس، در هر دو سویش ویژگی های کم مانندی دارد و می تواند رانده شدگان را در خود پناه دهد. بر پایه گزارش های تاریخی، پیروان ادیان و آیین هایی، جسته و گریخته در این ساحل ها می زیستند که در روزگار خود از کشورهای همسایه می گریختند و دولت آن کشورها به دنبالشان بود. این پژوهش با بهره گیری از روش تاریخی، افزون بر اثبات جایگاه راه بردی این کناره ها به بررسی همبستگی ویژگی های آنها با حضور یا ماندگاری پیروان ادیان و آیین های رانده شده می پردازد و در جستار خود، بر حضور قرمطیان بحرین در آن منطقه تاکید خواهد کرد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، شاید روش حاکمیت ساسانیان بر بحرین، دنباله سیاست ارعاب هخامنشی و افزون بر این، از آغاز تا انجام کار خود، به پشتیبانی نیروهای بومی وابسته بوده باشد؛ چنانکه منذر بنساوی از قبیله بنی عبدالقیس، در روزگار پیامبر (ص) حاکم دستنشانده ایران بر بحرین بود (یعقوبی1960، ج 1، ص78)، اما کارگزارانی ایرانی مانند سیبخت (Bosworth 2003:608-609) و ازدادافروز یا آزادافروز، پسر حشنشفان یا جشسفان نیز در کنار او بودند (Tafazoli 1987:173).
<H2>زنگیان بحرین</H2> نیروی خارجیان آرام آرام در بحرین از میان رفت و کسی از فرجام کارشان آگاه نشد، اما گمان میرود تا دو قرن بعد آثاری از آنان در بحرین مانده باشند؛ زیرا هنگامی که علی بنمحمد، رهبر قیام زنگیان (صاحب زنج) نزدیک به 250 هجری (864 م) به بحرین رفت، شعارهای خوارج را سر داد که شاید این کار برای خوشآمد پیروان بازمانده خارجی در آنجا بوده باشد (علبی 1359، ص59 - 53)؛ چنانکه برای خوشآمد شیعیان آن دیار نیز خود را علوی و شیعی خواند (همان، ص47-43؛ زرینکوب 1363، ص475) و برای برخوردار شدن از پشتیبانی قبیله قدرتمند بنی عبدالقیس، مدعی انتساب به آنان شد (علبی 1359، ص9)، اما گویی آنان وی را نپذیرفتند و در این دعوی با او مخالفت کردند و تلاش او برای گرد آوردن دو گروه متخاصم خارجی و شیعه در یکجا به بار ننشست، اما خود پشتیبانی گروههایی از مردم بحرین از علویان و تشیع، نشاندهنده حضور پیروان این مکتب در آن دیار بود.