چکیده:
هدف این مقاله استخراج فلسفه تعلیم و تربیت ایران بر مبنای ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است. به این منظور، با در نظر داشتن تعریف تیلور از فرهنگ و تاکید بر چهار عنصر اثرساز شامل حکومت، شرایط اجتماعی، دین و آموزش و پرورش و با استفاده از روشهای تحقیق تاریخی، تحلیل استعلایی و استنتاج به تحلیل و صورتبندی فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی ایران باستان پرداخته شده است. یافتههای پژوهش شامل هدف غایی تربیت، مفهوم اساسی تربیت، مبانی فلسفی (انسانشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی) و اصول حاصل از آن میباشند. بررسییافتههای پژوهش نشان میدهد که هدف غایی تعلیم و تربیت«دستیابی به خیر» است و در این راستا به ابعاد مختلف وجود انسان توجه میشود و این نکته، بهویژه در وجه فردی، از نقاط مثبت فلسفه ضمنی تربیت ایران باستان است. در بخش مربوط به انسانشناسی، نگاه جبری به انسان و تواناییهایش، همچنین عدم تحرک اجتماعی و تعلق به طبقه اجتماعی خاص، قابل انتقاد است. در حیطه معرفتشناسی، وابستگی معرفت به طبقات اجتماعی، عدم توجه به ارزش فینفسه دانش و تسلط رویکردهای تقلیدی در برابر تعقلی از نقاط ضعف این فلسفه تربیتی است. در حیطه ارزششناسی نیز نقاط قوت و ضعفی وجود دارند. در بعد اجتماعی پایبندی به ارزشهای طبقاتی و عدم قدرت انتخاب در آنها نقطه منفی بهحساب میآید. اما در حیطه فردی و ارزشهای فردی، پایبندی افراد و نقش خانواده در انتقال ارزشها از نقاط مثبت بهشمار میرود.
خلاصه ماشینی:
"به این منظور، با در نظر داشتن تعریف تیلور از فرهنگ و تأکید بر چهار عنصر اثرساز شامل حکومت، شرایط اجتماعی، دین و آموزش و پرورش و با استفاده از روشهای تحقیق تاریخی، تحلیل استعلایی و استنتاج به تحلیل و صورتبندی فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی ایران باستان پرداخته شده است.
هدف از تدوین این مقاله، شناخت فرهنگ ایران و استخراج فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی<FootNote No="6" Text=" implicit"/> در دوره باستان است.
در راستای پاسخ به سؤال اول پژوهش، بر اساس دیدگاه ادوارد تیلور<FootNote No="7" Text=" Edward Taylor"/> و تعریف او از فرهنگ که شامل هر آن چیزی است که توسط بشر ساخته شده و در ساختار اجتماع و جریان تکوین و تحول آن نقش داشته است، مهمترین عوامل یعنی حکومت، مذهب، شرایط اجتماعی و آموزش و پرورش بهعنوان عناصر مهم تأثیرگذار بر فرهنگ ایران با استفاده از روش تحقیق تاریخی<FootNote No="8" Text=" مراحل تحقیق تاریخی عبارتند از: 1) صورتبندی مسأله، 2) تدوین فرضیه، 3) نقد منابع و اسناد، 4) توصیف تاریخی، 5) تبیین تاریخی (نادری و نراقی، 1385، ص.
با توجه به نظام طبقاتی در ایران باستان و اینکه هر کس قادر به تحصیل و بهرهمند شدن از سطوح مختلف دانش نبود، رعایت نوعی تناسب میان علم و جایگاه اجتماعی فرد وجود داشت که در طبقات پایین اجتماعی از نوع مهارتآموزی بود و در سطوح بالاتر اجتماع تا حدی بعد معرفتی به آن اضافه میشد.
پای بندی به امور خیر</TD> تحلیل و نتیجهگیری در این مقاله سعی شد با نگاهی توصیفی و تبیینی ابعاد مختلف فرهنگ ایران در دوره باستان مورد بررسی قرار گیرد و بر مبنای این نگاه، فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی این فرهنگ استخراج شود."