چکیده:
ملاصدرا در قبال مسئله امکان تحصیل معرفت اطلاقی و نفس الامری برای نفس، دو رویکرد کاملا متفاوت دارد. وی در نگرش عام، بنابر مشرب قوم، توانایی نفس انسان در شناخت حقایق اشیا را مورد تردید قرار می دهد. صدرالمتالهین در نگرش خاص به جهت تاکید بر ماهیت وجودی و کمالی ادراکات نفس و وحدت آنها با
نفس در حین ادراک، به ارائه تبیین در این خصوص می پردازد. از دیدگاه صدرا توقف نفس در ادراک ظواهر و اعراض اشیا ناشی از حدوث جسمانی و خساست وجودی آن است. وی تعالی و اشتداد نفس را مرهون فرایند وحدت آن با ادراکات وجودی اش می داند. ملاصدرا معتقد است به هر میزان که نفس در فرایند وحدت با ادراکاتش گسترش بیشتری یابد؛ به همان میزان از شواغل و حجاب های معرفتی تعالی یافته و در نتیجه خواهد توانست از ظواهر اشیا عبور کرده ادراکاتی ماخوذ از کنه و ملکوت اشیا را تحصیل نماید.
خلاصه ماشینی:
"بدین بیان که میبایست ابتدا پذیرفت اشیا دارای ذات و هویتی مستقل از ادراک و اعتبار ما هستند و سbس در گام بعد، این مسئله بررسی شود که آیا ذهن انسان این توانایی را دارد که به کنه وجودی و ذاتیات نفس الامری اشیا دست یابد یا اینکه در ادراکات سطحی و ظواهر امور متوقف میماند؟ در سنت فلسفه اسلامی غالبا گام دوم یا نادیده انگاشته شده یا اهتمام جدی در تبیین آن به چشم نمیخورد.
توضیح اینکه صدرالمتألهین به جهت نگرش وجودی به حقیقت علم و نفی حیثیت ماهوی و عرضی بودن از آن ، معتقد است صور حاصله برای نفس چه از قسم محسوس و متخیل که دارای نوعی ارتباط با مادة خارجی هستند و چه از قسم عقلی ، به علت ماهیت وجودی و حضوری بودن ، لاجرم مجرد و متعالی از ماده بوده و برخلاف ادعای فلاسفه مشایی، تغایر و تخالفشان با نفس اعتباری بوده و در وجود خارجی این اثنیت و تغایر به وحدت و عینیت عالم و معلوم تبدیل می شود.
البته ملاصدرا خود به این بحث اشاره مینماید و ذیل مباحث علم ، یکی از مهم ترین دلایل بروز ابهام در ادراکات را به جهت نقص و عدم اشتداد وجودی نفس میداند که طبیعتا لازمه حدوث جسمانی آن خواهد بود(همو، الشواهد الربوبیـة ، ص ٢٩٠، الاسفار الاربعـة ، ج ١، ص ٢٨٢؛ ج ٣، ص ٤٠٠)."