چکیده:
در این مقاله مبانی تاویل در مکتب ابن عربی و نظرگاه علامه طباطبایی بررسی شده است. در عرفان، مقوله " تاویل" عنصر موثری در فهم قرآن و متون روایی است. آنچه در تاویل عرفانی به دست می آید معانی باطنی ای است که بدون حفظ ظواهر حجیت ندارد. نویسنده می کوشد تا مبانی اندیشة عارف را در مقولة تاویل به دست آورد؛ افزون بر طرح مبانی عرفانی تاویل، به طرح برخی شبهات پیرامون تاویل بپردازد و در مقام پاسخ به آنها برآید و نیز نظری تطبیقی به مبانی تاویل دارد. بدین منظور، اندیشة علامه طباطبایی را به عنوان مفسر بزرگ قرآن مد نظر قرار داده است. با این انتخاب، میان آراء عرفانی عرفا و آراء تفسیری علامه در این مسئله، تطبیق به عمل آمده و قرابت های فکری یک عارف و مفسر روشن شده است. هدف این
مقاله، تحقیق در آراء ابن عربی و علامه طباطبایی برای به دست آوردن مبانی تاویل و تطبیق این آراء است و روش مقاله، آمیزه ای از نقل و تحلیل عقلی - عرفانی است.
خلاصه ماشینی:
به نظر میرسد اندیشۀ عارف در مبانی تأویل با اندیشه های تفسیری مفسری همچون علامه طباطبایی موافقت هایی دارد و بدین جهت ، عارف در فهم خود از این مبانی، تنها نیست .
اما آیا بدون توجه به ظواهر قرآن ، تأویل ممکن است ؟ پاسخ را میتوان در این سخن ابن عربی ملاحظه کرد: "معنا همان گونه که نازل شده و مطابق با زبان عرف فهم می شود" (ابن عربی، بی تا، ج ٢، ص ٢٧٩).
باید توجه کنیم که هر معنایی که به شکل خاص خود، در ام الکتاب و بطون وجود دارد، در متن قرآن نیز تحقق دارد و 2 عارف میتواند از همین متن قدسی و با اشارٔە حضرت حق ، معانی را کشف کند.
دقت کنیم که برای درک تأویل عارف از این آیه ، باید به آیات دیگری که از حقیقت انسان و خدا و نسبت آدمی و خدا سخن میگویند، توجه کنیم و با عنایت به یکپارچگی قرآن و ارتباط ظواهر قرآنی با هم ، فهم حقیقی از مراد خدا به دست آوریم .
با توجه به این وجه کامل و بی بدیل قرآن ، همه کلمات تکوینی خداوند که برای معرفت الله پایه ریزی شده اند، در این کتاب الهی صورت یافته و نیز، تمامی آنچه بشر در طریق معرفت الله و کسب سعادت انسانی به آن نیازمند است ، در قرآن وجود دارد ( همانجا).
این متن که بطون بینهایتی دارد، به جهت وجود این بطون در خود، قدرت به تصویر کشیدن تمامیهستی، همه حقیقت انسان ، و همه مرادات بی نهایت خدا را دارد و چنین چیزی به طور کامل در کلام بشر منتفی است .