چکیده:
طمانینه مقامی است که اهل عرفان، معتقدند قرار دائمی با وصول به آن امکان پذیر است.
امّا طمانینه به عنوان یک مشترک لفظی با متعلّقهای متفاوت در قرآن کریم و به تبع آن در
کلام صوفیان مطرح شده است. در قرآن، دنیا متعلّق اطمینان قرارگرفته و امکان طمانینه به
.) دنیا نیز تصدیق شده است)یونس/ 7
،» وطن « ای که از طریق رسیدن به » طمانینه « البته صوفیان میگویند هر نوع آرامش، غیر از
یعنی خاستگاه وجودی انسان، ایجاد شود نه دائمی است و نه اصیل. طمانینه مخلوط به هوا، یا
است و مجازا به آن طمانینه گفته » طمانینه در غربت « ، همان طمانینه پیش از وصول به وطن
که عارفان، » وطن « شده است.اما آیا وصول به طمانینه دائم و مطلق امکان پذیر است؟ معنای
در اندیشه عرفان نظری » طمانینه « ؟ طمانینه را جز با وصول به آن امکان پذیر نمیدانند چیست
و علمی عارفان چه جایگاهی دارد؟ در این نوشتار پاسخ این سوالات را در متون عرفانی
صوفیان نخستین تا عصر ابن عربی بررسی کرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"هر طمأنینۀ دنیایی نیز که بر اساس آیۀ «إن الذین لا یرجون لقاءنا و رضوا بالحیاة الدنیا و اطمأنوا بها» برای انسان ها ایجاد میشود و قلب انسان ها بدان آرام میگیرد و حتی طمأنینه های معنویی که در منازل پایین تر سیر و سلوک به واسطۀ علتی ، پدید میآید و قلب انسان را به سکون و آرامش میرساند، «طمأنینه » عرفانی نیست و لذا به تعبیر محی الدین عربی، قابل تکیه نیست و میتواند از بین رفتنی باشد، بلکه باید گفت حتما زائل میگردد: کل طمأنینۀ یسکن القلب بها لا یعول علیها (ابن عربی، ١٣٦٧، ج ١، ص ٩) محمود غراب ، شارح ابن عربی دلیل این گفتۀ ابن عربی را اینطور بیان میکند که اصولا منقلب بودن صفت ذاتی قلب است و به خاطر همین تقلب دائمیاش به آن قلب گفته شده ، پس طمأنینۀ واقعی که در قلب سالک ، در این دنیا پیش میآید، سکون نداشتن قلب و جا به جایی دائمی آن میان خوف و رجاء است (ابن عربی، ١٤١٤، ص ١٣٤، پاورقی)."