چکیده:
بحث وگفتگو پیرامون کلام الهی از جنبة انتساب به خداوند متعال و تاثیرگسترده و عمیق آن
در زندگی فردی و اجتماعی متدینان اهمیت فوق العاده ای دارد. در این مقاله، ویژگی های
کلام الهی از نظر اشاعره بررسی شده است. در این نوشتار پس از ذکر مقدمات، دیدگاه
اشاعره درخصوص کلام الهی، قائم به ذات، ازلی و قدیم، نفسی و غیر لفظی، واحد و متمایز
از علم و اراده و ادلة هر یک تبیین شده است. آنها در ادلة نقلی با استناد به ظاهر آیات و
روایات و در استدلال عقلی غالبا با دو روش سبر و تقسیم و تمثیل به اثبات ادعای خود
پرداختند و در بخش نقد نظریه، مبانی وهمچنین مورد به مورد ادلة آنها مورد تحلیل وبررسی
شده و اشکالات این نظریه ذکر شده است و به این جمع بندی رسید که نظریة اشاعره در
مورد کلام الهی پیوسته وابسته و مترتب بر هم است. یعنی باصفت ذات پنداشتن کلام الهی
به کلام قدیم و از آن به کلام نفسی و در نهایت به سایر ویژگی ها رسیدند. در نتیجه با ابطال
نخستین مبنا سایر فروعات پیاپی باطل می شوند. علاوه بر این ادلة عقلی و نقلی آنها بسیار
ضعیف و اثبات کنندة ادعای آنها نیست. از همه مهم تر اینکه نظریة کلام نفسی، پیامدها و
لوازم کلامی مخالف با اصول پذیرفته شدة مسلمانان همانند نفی وحیانی بودن کلام الهی دارد
وموجب تنزل آن تا سرحد کلام بشری می شود
خلاصه ماشینی:
"ابوالحسن اشعری در کتاب مقالات الاسلامیین در این خصوص میگوید «به نظر ابن کلاب ، خداوند از ازل متکلم هست وکلام همانند علم و قدرت از صفات ذات و قائم به نفس الهی است و از جنس حروف و اصوات نیست ، زیراحروف و اصوات ، عبارات مختلف و متغایر هستند، اماکلام الله ، واحد و غیرمختلف و غیرمتغایراست »(اشعری ، ص ٥٨٤).
لازمۀ کلام نفسی ، نفی وحیانی بودن الفاظ وحروف قرآن است ، زیرا به نظر اشاعره «کلام الهی شبیه کلام بشری نیست وصوت وحرف ندارد» (غزالی ، ص ١٣)، بلکه معانی هستند که الفاظ و حروف دال برآن میباشند و حروف و اصوات فعل پیامبر است چنانکه باقلانی در این مورد میگوید «موحی مقروءکلام قدیم وصفت خداست و قرائت فعل پیامبراست »(باقلانی ، ص ١٤٦) و منظور از قرائت حروف اصوات است »(همان ، ص ١٤٩) این جملات و مشابه آن که از طرف اشاعره بیان شده است ، این معنی را به شنونده القاء میکنند که الفاظ و اصوات به عنوان دال ، ساختۀ پیامبران هستند و معانی آن از طرف خداست درحالی که قرآن بشری بودن الفاظ قرآن را به مشرکان نسبت میدهد که گفته اند « ان هذا الا قول البشر(مدثر/ ٢٥) و خداوند به سبب این سخن باطل آنها را در ٥ مورد « بقره ، ٢٤-٢٣» و «یونس ، ٢٤-٢٣» و «طور٣٤-٣٣ » و «قصص ، ٥٠-٤٩» و «هود ١٤-١٣» دعوت به همانندآوری نموده است ."