چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد دانشگاه شهید بهشتی براساس مدل تعالی سازمانی EFQM به انجام رسیده تا با مشخّص کردن جایگاه این سازمان در مسیر تعالی، راه رسیدن به قلّه کیفیت را برای آن هموارتر سازد. و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها به صورت آمیخته (کمّی- کیفی) بود. جامعه آماری 14743 نفری دانشگاه، با روش تصادفی طبقهای تعداد 683 نفر [اعضای هیات علمی (123)، دانشجویان (375)، مدیران (6) و کارکنان (179)]، براساس جدول مورگان بهعنوان نمونه انتخاب شد. همچنین 200 نفر از کارکنان سازمانهایی که با دانشگاه در ارتباط هستند نیز بهعنوان "افراد جامعه" منظور شدند. در بخش کیفی، 14 نفر از نخبگان آموزشی نیز جهت انجام مصاحبه انتخاب گردیدند. ابزار اندازهگیری در بخش کمّی شامل سه پرسشنامه محقّقساخته برای اعضای هیات علمی، مدیران و کارکنان، دانشجویان و افراد جامعه و ابزار بخش کیفی، مصاحبه بود. روایی ابزار به تایید چند نفر از اعضاء هیات علمی و کارشناسان مربوطه رسید و پس از آزمون اولیه، پایایی پرسشنامهها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 98/0، 81/0 و 60/0 محاسبه شد. جهت تحلیل دادههای کمّی از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، توزیع فراوانی و درصد توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (t تک نمونهای، تحلیل واریانس بهروش اندازههای مکرر، آزمون تعقیبی شفه، آزمون فریدمن و منطق امتیازدهی EFQM) استفاده شد و جهت تحلیل دادههای کیفی حاصل از مصاحبه از روش تحلیل محتوا استفاده بهعمل آمد. نتایج حاکی از آن است که بین میزان کاربست معیارهای مختلف مدل تعالی سازمانی EFQM در دانشگاه شهید بهشتی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که معیار "نتایج جامعه" در دانشگاه شهید بهشتی بالاترین رتبه را داشته و پس از آن به ترتیب معیارهای "نتایج کلیدی عملکرد"، "خطّ مشی و استراتژی"، "شراکتها و منابع"، "نتایج کارکنان"، "رهبری"، "فرایندها"، "نتایج مشتریان"، و "کارکنان" قرار دارند. بر حسب مدل EFQM، دانشگاه شهید بهشتی از 1000 نمره، نمره 539.4 کسب کرد.
The purpose of this study was to evaluate the
performance of Shahid Beheshti University based on
the EFQM excellence model in order to specify the
pertinence of this organization in the way of excellence.
The study was a mixture of both qualitative and
quantitative methods application wise and
methodologically. The sample included 683 people
from the university [including faculty members (123),
staff (179), managers (6), and students (375)], and 200
employees of those organizations having connection
with this university. Stratified random sampling
technique was used to select the sample. The tools used
for gathering data were interviews and 3 questionnaires
developed by the researchers for faculty members,
managers and staff, students, and society members. The
validity of the tools was determined by professors and
experts. The Cronbach Alpha of the questionnaires
related to the faculty members, managers and staff,
students and the society members calculated to be 0.98,
0.81 and 0.60, respectively. Descriptive statistics
(mean, standard deviation and percentage of frequency
distribution) and inferential statistics (t-test, ANOVA,
Scheffe test, Freedman test,and EFQM direction) were
used for analyzing quantitative data, and content
analysis was used for analyzing interview’s data.The
results revealed that the extent of applying EFQM
model criteria at Shahid Beheshti University shows
meaningful difference. Also, the results showed that the
criterion of “society results” in Shahid Beheshti
University did have the highest score and after that
other criteria were: key performance results, policy &
strategy, partnerships & resources, people results,
leadership, processes, customer results, and people. In
general, Shahid Beheshti University obtained 539.4 out
of 1000 on EFQM model.
خلاصه ماشینی:
"آزمون t تک نمونه ای برای مقایسه میانگین نمونه و میانگین جامعه در زمینه کیفیت فعالیت های دانشگاه شهید بهشتی در مدل EFQM Test Value = 3 (به تصویر صفحه مراجعه شود) معیار رهبری : چون t محاسبه شده (٧/٣٩٨-) با درجه آزادی ٢٦٨ برای آزمون های دودامنه در سطح ٠/٠٥ بزرگ تر از مقدار بحرانی t (١/٩٦) است ، بنابراین فرض صفر در این آزمون مبنـی بر عدم تفاوت بین میانگین نمونه و میـانگین جامعـه (نظـری ) رد مـی شـود و بـا اطمینـان ٩٥% می توان گفت که میانگین نمونه کوچک تر از میانگین جامعه است .
نتایجی که از تحلیل محتوای مصاحبه های صورت گرفته با خبرگان (اعضای هیأت علمی ، مدیران ، معاونین و کارمندان ) در رابطه با دانشگاه شهید بهشتی براساس معیار "خط مشی و استراتژی " مدل EFQM حاصل گردید حاکی از این است که مدیران بخش های مختلف دانشگاه برای تدوین خط مشی ها و انجام امور مربوط به واحد خود از کارکنان نظرخواهی می کنند ولی مسائلی از قبیل : تلاش مدیران جهت ابلاغ نظر خود به جای پیگیری نظرات کارکنان در جلسات ، وجود سطوح سلسله مراتبی طولانی برای اجرایی شدن ایده ها و عدم اهمیت به مشارکت کارکنان از طرف بعضی مدیران باعث ایجاد نقاط ضعف در این زمینه شده است .
در نتیجـه از نظـر نمونـه هـای پژوهش دانشگاه شهید بهشتی در خصوص معیـار "کارکنـان " مـدل EFQM پـایین تـر از حـد متوسط ارزیابی می گردد و با توجه به نمره کسب شده می توان چنین عنـوان نمـود کـه دانـشگاه شهید بهشتی در این معیار مدل تعالی کیفیت اروپا ٥٠/٥٦ درصد از مجموع نمرات مقرر در ایـن زمینه را (که معادل ٤٥/٥ نمره از ٩٠ نمره می باشد) کسب نموده است ."