چکیده:
کتاب نقد عقل محض ، « استنتاج استعلایی » معمولا اصل خود ادراکی/ ادراک نفسانی را در بخش
شاهکار آن بخش کتاب کانت دانسته اند. خودادراکی استعلایی آغازگاه بحث استعلایی را تعیین می کند .
را برای اشاره به خودآگاهی به کار میبرد. از این رو، تالیف بنیادیای را که « خود ادراکی » کانت اصطلاح
هم تجربه را ممکن می سازد و هم به ما امکان میدهد همه تجربه های خود را به شناسنده یا من
خودآگاهی نسبت دهیم، وحدت تالیفی خود ادراکی مینامد. نقد عقل محضمشتمل بر دو تعلیم متفاوت
دربارة رابطه و نسبت بین فاعل خود ادراکی و خود عقلیاب است. طبق یک تعلیم فاعل و سوژة خود
ادراکی با خود عقلیاب یا واقعی کاملا یکسان است. براساس تعلیم دیگر، فاعل یا سوژة خود ادراکی از
خود عقلیاب و هر نوع شیء یا متعلّق معقول دیگر متمایز است. من در این مقاله، این رابطه و نسبت
بحث انگیز را مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهم داد.
خلاصه ماشینی:
پيـتن نظر کانت در مورد خود ادراکي تجربي را مستلزم اين ميداند که او خود ادراکي تجربي را بـا قوة فعال حافظه و حکم ربط دهد، و از اين رو تأکيد ميکند که افعال صدور حکم ، کـه خـود ادراکي تجربي طي آنها آشکار ميشود، عبارت از بازشناسي يا به يادآوردن تصورات گذشته يا حالات گذشتۀ ذهن بوده و براي شناخت عين و ابژه ضرورياند.
Kant 1996: A107 152Transcendental apperception and self Esmaeil Saadati khamseh اگر همۀ اين ادعاها و تفاسير را نيز بپذيريم چارهاي نداريم جز ايـن کـه آن تصـوراتي را کـه داراي نظم زماني خاصي هستند متعلق به يک «مـن » خـاص بـدانيم .
با صرف نظـر از جزئيـات تمـايزي کـه بـين آن دو قائـل ميشود، اين نکته کاملاً آشکار بود که انسان در خود ادراکي تجربي يا حس دروني، طبق نظر کانت ، به شناخت «من » يا خود دست نمييابد، بلکه آنچه بر او معلوم ميشـود تـوالي زمـاني تصورات و حالات ذهني است .
حال در اينجا به نظر ميرسد که «من » چيز دوگانـه اي اسـت (کـه بايد متناقض باشد): (١) «من » به عنوان فاعل انديشه (در منطق )، يعني همان خـود ادراکـي محض («من » تأمل گر و انديشندة صرف)، که دربارة آن چيزي جز اين نميتـوان گفـت کـه تصور بسيار ساده و بسيطي است ؛ (٢) «من » به عنوان متعلق ادراک حسي، و لذا بـه عنـوان ابژة حس دروني، که مشتمل بر کثرتي از تعينات است و تجربۀ دروني را ممکن ميسازد.