چکیده:
این مقاله رابطه بین محافظهکاری و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری را در بازه زمانی سالهای 1384 تا 1389 مورد بررسی قرار میدهد. در این مقاله برای اندازهگیری محافظهکاری از مدل بیور و رایان (2000) استفاده شده است. همچنین از دو رویکرد ایستون و هریس (1991) برای اندازهگیری ارتباط با بازده و فرانسیس و شیپر (1999) برای اندازهگیری ارتباط ارزشی استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین محافظهکاری و ارتباط اطلاعات حسابداری (قیمت و بازده)، 822 مشاهده در چهار گروه با توجه به سطح محافظهکاری آنها (بالا و پایین) و همچنین روند محافظهکاری (افزایشی و غیرافزایشی) تقسیمبندی شدهاند. برای آزمون معناداری میانگینهای گروهها از آزمون استقلال زوجی میانگینها استفاده شده است.
یافته های این مقاله نشان میدهد علیرغم افزایش میزان محافظهکاری در سالهای اخیر، نمیتوان محافظهکاری را مرتبط با ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری دانست. در مورد آزمون فرضیه اول، هرچند که معیار ارتباط ارزشی قیمت و بازده در شرکتهای دارای سطح محافظهکاری بالا بیشتر از شرکتهای دارای سطح محافظهکاری پایین است، اما تفاوت این دو بیانگر تفاوتی معنادار نمیباشد. بنابراین، نمیتوان محافظهکاری را مرتبط با ارتباط ارزشی دانست. این نتیجه در مورد فرضیه دوم نیز صادق میباشد.
This paper examines the association between conservatism and the value relevance of accounting information over the1384 through 1389 period. We measure conservatism using model of Beaver and Ryan (2000) with respect to net assets measure. We also used approaches developed in Easton and Harris (1991) and Francis and Schipper (1999) to measure value relevance of returns and price، respectively. In order to examine the relationship between conservatism and value relevance of accounting information، we partition 822 observations (year-firm) to four groups with respect to levels of conservatism (high and low) as well as trend in conservatism (increasing and non-increasing). For examining each of two hypotheses، we calculated the adjusted R2 from regression of price on earnings and book values as well as the adjusted R2 from regression of returns on earnings and changes in earnings for each of years between 1384 through 1389 separately and then we used the average of six year’s adjusted R2 as a measure of value relevance. Afterwards، we used the average to examine whether the difference of value relevance of levels and trends in conservatism is significant. We used the paired-independence test for this purpose.
Despite the increasing conservatism in recent years، we find no evidence that conservatism is related to value relevance. With respect to the first hypothesis although the measure of value relevance in firms with high levels of conservatism is more than those of low levels، the difference between them is not significant. This result applies to the second hypothesis، too.
خلاصه ماشینی:
بـرای بررسـی رابطـه بـین محافظـه کـاری و ارتباط اطلاعات حسابداری (قیمت و بازده )، ٨٢٢ مشاهده در چهار گروه با توجه بـه سـطح محافظه کاری آنها (بالا و پایین ) و همچنـین رونـد محافظـه کـاری (افزایشـی و غیرافزایشـی ) تقسیم بندی شده اند.
در مـورد آزمون فرضیه اول ، هرچند که معیار ارتباط ارزشـی قیمـت و بـازده در شـرکت هـای دارای سطح محافظه کاری بالا بیشتر از شرکت های دارای سـطح محافظـه کـاری پـایین اسـت ، امـا تفاوت این دو بیانگر تفاوتی معنادار نمیباشد.
با توجه به اینکه مفهوم محافظه کاری و معیار ارتبـاط ارزشـی، هـر دو از ویژگیهای مبتنی بر بازار برای کیفیت سود میباشند، مقاله حاضر در پی آن اسـت تـا با بررسی رابطه محافظه کاری و ارتباط ارزشی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، پشتوانه ای علمی برای ارتباط ارزشی اطلاعـات حسـابداری فـراهم آورد تـا از این طریق بتواند سرمایه گذاران را در اخذ تصمیمات اقتصادی سودمند یاری رساند.
در تحقیـق حاضـر، رابطـه بـین محافظـه کـاری و ارتبـاط ارزشی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با توجه بـه سـطح و رشـد در محافظه کاری مورد بررسی قرار میگیرد.
به عبارت بهتر، هرچند کـه معیـار ارتبـاط ارزشـی قیمـت در شـرکت هـای دارای سطح محافظه کاری بالا بیشتر از شرکت های دارای سـطح محافظـه کـاری پـایین اسـت ، امـا تفاوت این دو بیانگر تفاوتی معنادار نمیباشد.
Conditional Conservatism and the Value Relevance of Accounting Earnings: An International Study.