چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای نیمرخ روانی در دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های عادی و طلاق شهر گرگان در سال تحصیلی 94-1393 انجام گرفته است. از جامعه دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان گرگان تعداد 180 نفر (90 دانش آموز دختر عادی و 90 دانش آموز دختر خانواده های طلاق) به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش این تحقیق علی – مقایسه ای یا پس رویدادی بود. برای گردآوری داده ها فرم کوتاه و ایرانی پرسشنامه شخصیت چندوجهی مینه سوتا (MMPI) به کاربرده شد. داده ها با روش آزمون t گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد میان دو گروه دختران دانش آموز دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی در همه مقیاسهای بالینی یعنی هیپوکندریا، افسردگی، هیستری، جامعه ستیزی، پارانویا، ضعف روانی، اسکیزوفرنی و مانیا تفاوتی معنادار وجود دارد. از آنجا که در تمام مقیاسها میانگین نمره های دختران خانواده های طلاق از میانگین نمره های دختران خانواده های عادی بیشتر است، به طور کلی می توان نتیجه گرفت، دختران خانواده های طلاق بیشتر از دختران خانواده های عادی علایم اختلالات نام برده شده را نشان می دهند. با توجه به یافته های این تحقیق می توان اظهار داشت که طلاق والدین تنها زندگی خود آنها را تحت تاثیر قرار نمی دهد، بلکه شاید بیش از آن بر زندگی فرزندان تاثیرگذار است.
As a social damage, divorce can affect family members, especially children and adolescents and leave negative effects on their social and emotional development. The present study was carried out to compare mental profiles among 180 female high school students from divorced and normal families in Gorgan in academic year 2014-2015. The population of the study comprised all high school girls in Gorgan and the sample was drawn through multi-stage cluster sampling method. The research method was causal-comparative. Required data were collected using the Iranian short form of Minnesota Multiphasic Personality Inventory (MMPI). For the purpose of data analysis, independent samples t-test was utilized. Results showed a significant difference between the two groups of high school girls from divorced and normal families in terms of all clinical scales, i.e., hypochondriasis, depression, hysteria, psychopathy, paranoia, mental weakness, schizophrenia, and mania. Based on the overall results, it is concluded that not only does parents’ break up affect their own lives but it will also have even more adverse effects on their children.
خلاصه ماشینی:
با توجه به یافته های این تحقیق میتوان اظهار داشت که طلاق والدین تنها زندگی خود آنها را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه شاید بیش از آن بر زندگی فرزندان تأثیرگذار است .
این پژوهش در راستا و ادامۀ تحقیقات قبلی با هدف روشن نمودن و باز تایید کردن عوارض روانی طلاق روی فرزندان ، به مقایسه نیمرخ روانی دختران دبیرستانی در خانواده های طلاق و عادی در شهرستان گرگان پرداخته است .
برای دستیابی به این اهداف ، فرضیه های زیر مورد بررسی قرار گرفته است : نیمرخ روانی دختران دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی در مقیاسهای هیپوکندریا، افسردگی، هیستری، جامعه ستیزی، پارانویا، ضعف روانی، اسکیزوفرنی و هیپومانیا به صورت معنادار متفاوت است .
جدول ١ : میانگین و انحراف معیار متغیرهای مورد مطالعه (رجوع شود به تصویر صفحه) تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها برای مقایسه نیمرخ روانی (مقیاسهای هیپوکندریا، افسردگی، هیستری، جامعه ستیزی، پارانویا، ضعف روانی، اسکیزوفرنی و مانیا) میان دختران دبیرستانی که والدین آنان از هم جدا شده اند و دختران عادی، آزمون t گروههای مستقل به کارگرفته شد و نتایج آن در جدول شماره ٢ ارائه شده است .
جدول ٢: آزمون t مستقل مربوط به مقایسه میانگینهای متغیرهای مورد مطالعه در دختران خانواده های عادی و طلاق (رجوع شود به تصویر صفحه) براساس جدول شماره ٢، از آنجا که مقدار t مشاهده شده در مقیاس هیپوکندریا، ٧/٢١- = t ؛ مقیاس افسردگی، ٧/٠٧- = t؛ مقیاس هیستری، ٨/٩٥- = t ؛ مقیاس جامعه ستیزی، ٩/٧٠- = t؛ مقیاس پارانویا، ٥/٦٠- = t؛ مقیاس ضعف روانی، ٥/٣٠- = t؛ مقیاس اسکیزوفرنی، ٨/٨٦- = t؛ و مقیاس مانیا، ٦/٣٨- = t، از t جدول با احتمال ٠٠٥ و همکاران (٢٠٠٥)، عفیفی و همکاران (٢٠٠٦)، دانون و همکاران (٢٠١٠) و آماتو (٢٠١٠) همسو است .