چکیده:
امروزه امنیت فرد به کانون توجهات نهاد های بین المللی و دولت ها تبدیل گردیده و دیدگاه رئالیستی که امنیت دولت را مهمتر می دانست تا حدودی کمرنگ تر شده است. این دیدگاه معتقد بود که دولت ها از طریق افزایش اقتدار نظامی به حمایت از اتباع خود خواهند پرداخت.جنگ های داخلی به دلیل قرار گرفتن طرفین منازعه در حصار مرزهای داخلی مشکلات عدیده ای را برای کمک رسانی به نیازمندان و آوارگان داخلی ناشی از این مخاصمات پدید آورده و کمک های بین المللی را با سد محکمی بنام حاکمیت مواجه ساخته است. پاسخ جامعه بین المللی به این معضل دکترین مسئولیت حمایت است که مبتنی است بر رویکرد امنیت انسانی. هدف این مقاله بررسی کاربرد رویکرد امنیت انسانی و نظریه مسئولیت حمایت در حمایت از آوارگان داخلی ناشی از جنگ و مخاصمه است و در نهایت نیز چالش های اجرای این موارد و پیش نهادات ارائه می گردد.
خلاصه ماشینی:
مفهوم حاکمیت مشروط ، مبنای فلسفی اصول راهنمای آوارگی داخلی دانسته شده و چنین مفهومی بود که پس از درخواست کوفی عنان از جامعه بین المللی به منظور ایجاد طرحی نو برای حفظ حقوق بشر، توسط کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت دولت مورد پذیرش قرار گرفت و مبنایی را برای گذار از مداخله بشر دوستانه به دکترین مسئولیت حمایت را فراهم آورد (٩٥ :٢٠٠٦ ,Cohen).
(Summit Outcome (A/RES/60/1), 2005: 30 پس از آن نیز، جامعه بین المللی در بند ١٣٩ این سند، مسئولیت خود را از طریق سازمان ملل متحد تصدیق کرد تا با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک ، بشردوستانه و دیگر ایده های مسالمت آمیز مطابق با فصول ششم و هشتم منشور، از افراد در مقابل چهار جرم یاد شده حمایت نماید.
به همین منظور کالین در سال ٢٠٠٥، در گزارش خود به سازمان ملل ، معیاری را به منظور تعریف مسئولیت ملی در این راستا ارائه کرد که از آن جمله شامل اقدامات پیش گیرانه ، ایجاد کمپین هایی برای وحدت ملی، تصویب قوانین و اجرای سیاست هایی برای حمایت از آوارگان داخلی، تخصیص منابع کافی، یافتن راه حل هایی با دوام برای آوارگان ، کمک به آن ها در زمینه اعاده اموال ، جبران خسارت و شیوه هایی برای حل اختلافات و معرفی تدابیری برای آشتی بین گروه های قومی رقیب میباشد (٢٥ :٢٠٠٥ ,Brookings Project).