چکیده:
تصوف و عرفان در نگاه نخست، مفاهیمی آشنا و بدیهی به نظر می رسند؛ اما در نگاهی عمیق تر کاربردهای مفهومی متنوعی را شامل می شوند. بر این اساس، پژوهش در باب تصوف تا حدی در گرو شناخت رویکردها و دیدگاه های مختلف آن است. مقاله حاضر با تکیه بر آرای دو تن از عرفان پژوهان معاصر، به توصیف و تحلیل تلقی این دو استاد می پردازد. عبدالحسین زرین کوب و محمدرضا شفیعی کدکنی دو تن از برجسته ترین عرفان پژوهان و محققان ادبی اند که دیدگاه های ایشان تاثیر قابل ملاحظه ای در مطالعات عرفانی دهه های اخیر داشته است. استاد زرین کوب با پیروی تاریخی از سنت تصوف و تاکید بر معرفت شهودی به عنوان مولفه محوری عرفان و استاد شفیعی کدکنی با تاکید بر زبان و فرم زیباشناختی به بررسی عرفان و تصوف پرداخته اند. این تفاوت دید نشانه هایی از خود در مقولاتی همچون ریشه ها، تاریخ و تبعات تصوف نیز برجای گذاشته است. بنابراین ملاحظات استاد زرین کوب همسو با بررسی های تاریخی و فرهنگی و مطالعات استاد شفیعی عمدتا همسو با بررسی های زبانی و ادبی شکل گرفته است. در مجموع می توان گفت نگاه استاد زرین کوب به عرفان و تصوف نگاهی فراگیرتر و نگاه استاد شفیعی کدکنی نگاهی است نوگراتر.
خلاصه ماشینی:
(همان: ٤٢) در مقابل ، استاد شفیعیکدکنی در نگاه به ریشه های تصـوف، بـه اثرپـذیری آن از آموزهها و تعالیم دیگر ادیان و مذاهب و مباحث تاریخی یـا ریشـه شناسـی واژگـانی نمیپردازد؛ بلکه به نوعی از نظریۀ فرمالیستی تاریخ ادبیات و تحول انـواع ادبـی سـود میجوید.
(زرین کـوب، ١٣٩٢: ٨٤؛ زریـن کـوب، ١٣٨٣: (54 افزون بر عوامل سیاسی، نفوذ اجتمـاعی نیـز از معیارهـای اسـتاد زریـن کـوب در بررسی فراز و فرود تاریخی تصوف است ؛ برای نمونه ، تصـوف در دوران حکمرانـی ایلخانان مغول تنها پناهگاه مردم سرخورده بوده و همین اقبال عمومی موجب شده تا وی این دوره را نیز جزو دورههای شـکفتگی تصـوف بخوانـد.
(زرین کوب، ١٣٧٦: ١١١) در مجموع باید گفت استاد زرین کـوب در بررسـی تـاریخ تصـوف، اولا در پـی دورهبندی تحولات تاریخی تصوف و شرح هر دوره با توجه به ویژگیهای گفتمـانی همان دوره است و ثانیا در قضاوت دربارٔە این دورهها نیز بـا ارائـۀ الگـویی از اوج و افول عمل میکند که مبتنی بر میزان گسـترش و نفـوذ سیاسـی و اجتمـاعی تصـوف است .
وی بر مبنای همان شیؤە متداول خود، در این جا نیز با تقلیل تجربۀ عرفانی بـه نمـود بیرونی، زبانی و هنری آن، در نهایت بررسی تاریخ تصـوف را هـم راسـتا بـا بررسـی تحولات زبان عرفان و نگاه هنری و ادبی به آن، پیش میگیرد.
دوم این که مهم ترین معیار استاد زرین کوب در صعود و نزول تصوف، میزان گسترش و نفوذ اجتماعی آن است ؛ در حـالی کـه اسـتاد شـفیعی بـا تکیـه بـر جنبه های هنری زبان که از دید وی معرف اصالت تجارب روحانی اسـت ، بـه دوره- بندی تاریخ تصوف میپردازد١٠.