چکیده:
روسیه در دورۀ پساشوروی تلاش کرده است تا منطقۀ حائل خود با جهان بیرون را با عنوان خارج نزدیک مفهومسازی کند. در میان کشورهای این منطقه اوکراین بهدلیل نزدیکیهای تاریخی و فرهنگی فراوان، جایگاه ویژهای دارد. از اینرو، مسائل امنیتی و سیاسی این حوزه برای فدراسیون روسیه اهمیت دارد. اوکراین از سال 2013 با بحرانی فرسایشی روبهرو شده و این مهم بهصورت خودکار و بیدرنگ واکنش سخت روسیه برای مدیریت بحران را در پی داشته است. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که روسیه چگونه و با استفاده از چه فنون و ابزارهایی به مدیریت بحران اوکراین اقدام کرده است؟ پاسخ این پرسش این است که منطق رهیافت روسی در مدیریت بحرانهای بینالمللی حکایت از آن دارد که وقوع بحران در خارج نزدیک معمولاً واکنش سخت و نظامی روسیه را در پی داشته است. یافتهها نشان میدهند که با توجه و اهمیت وضعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر اوکراین، روسیه با بهرهگیری از مجموعه اهرمهای سختافزاری همچون تهاجم نظامی به شبه جزیرۀ کریمه، فرستادن یگانهای ارتش به شرق اوکراین، تحویل محمولههای تسلیحاتی فوق سنگین نظامی به مخالفان اوکراینی و اهرمهای تکمیلی نرمافزاری مانند برگزاری نشستهای سیاسی ـ دیپلماتیک ژنو و مینسک یک و دو، تحریم انرژی رقبای اروپایی و تلاشهای تبلیغی و رسانهها، بحران اوکراین را مدیریت کرده است.
Russia has tried to conceptualize its buffer zone as near abroad in post-Soviet era. Ukraine has am important position among the countries of this region because of numerous cultural and historical affinities. Therefore the security and political issues of this scope are important for Russian Federation. In 2013, Ukraine has faced to an erosive crisis and this issue has incited Russia to harsh reaction in order to manage the crisis automatically and immediately. The article intends to answer this question that how and by which tools and technics, Russia has managed the Ukraine crisis. The hypothesis is that based on Russia approach to international crisis management, crisis occurrence in near abroad usually followed by Russian military reaction. The results indicates that due to the geo-economics, geostrategic and geopolitical importance of Ukraine, Russia mange the Ukraine crisis by using hardware tools collection including military invasion of Crimea, dispatching army troops to the east of Ukraine, delivery loads of super heavy war equipment to oppositions and supplementary software tools such as holding political-diplomatic meetings, imposing energy sanction against European competitors and adopting advertising actions.
خلاصه ماشینی:
اين نوشتار در پي آن است تا به روش توصيفي - تحليلـي و بـا استفاده از منابع کتابخانه اي به اين پرسش پاسخ دهد که روسيه چگونه و با استفاده از چه فنون و ابزارهايي به مديريت بحران اوکراين اقدام کرده است ؟ فرضيه پژوهش اين اسـت کـه منطـق رهيافت روسي در مديريت بحران هاي بين المللي حکايت از آن دارد که فدراسـيون روسـيه در مواجهه با بحران هاي امنيتي منطقه خارج نزديک معمولا از قدرت سخت براي مديريت بحـران استفاده مي کند که اين مهم در طول بخش هاي چندگانة اين نوشتار مورد توجـه و دقـت قـرار مي گيرد.
توجـه بـه اهميـت راهبـردي کشورهاي منطقة خارج نزديک در کنار ديدگاه تاريخي و نگراني هاي ژئوپليتيکي روسيه نسبت به اوکراين ، اين کشور را به به کارگرفتن روش هاي سخت وادار کرده است که مهم ترين تجلـي آن پس از برکناري يانکوويچ و پيوستن شبه جزيرة کريمه بـا زور رخ داد (١ :٢٠١٤ ,Cecire).
در مرحلـة دوم کـه از اواسط فوريه تا اواخر مارس ٢٠١٤ به طول انجاميد، بحران با اقدام روسيه در راستاي مديريت بحران و به دنبال پيوستن شبه جزيرة کريمه ، ماهيتي منطقه اي و بين المللي پيدا کرد که در جريان آن علاوه بر روسيه ، اتحادية اروپا و آمريکا بـه عنـوان دو بـازيگر غربـي وارد عرصـه شـدند و سازمان پيمان آتلانتيک شمالي نيز اقدامات اولية خود را براي مقابله با سياست هاي روسيه آغاز کرد؛ اما مرحلة سوم بحران که از ماه هاي آخـر سـال ٢٠١٤ و اوايـل سـال ٢٠١٥ شـروع شـد، مطرح شدن جدي بحث تجزيه طلبي و جدايي بخش هاي شرقي و جنوب شـرقي از اوکـراين و پيوستن آن به روسيه ـ بنابر طرح مدلي مشابه با پيوستن کريمه ـ است .