چکیده:
در جوامع حدیثی و تفاسیر شیعی و کتب معاجم قرائات، روایات متعددی وجود دارد که قرائتی را به ائمه شیعه علیه السلام به ویژه امام صادق علیه السلام منسوب می کند. بیشتر این روایات برگرفته از کتاب القرائات سیاری است. سیاری معاصر امام هادی علیه السلام از کاتبان طاهری و در خدمت دربار عباسی است. وی در کتب رجال، به شدت تضعیف شده، بااین حال روایات وی به صورت گسترده در تفاسیر راه یافته است. در این پژوهش با استفاده از روش تطبیق قرائات سبع و قرائات تفسیری صحابه با قرائات منسوب به اهل بیت علیه السلام ، و همچنین تحلیل زمینه های تاریخی صدور این روایات، تلاش شده است علت جعل این روایات و نسبت این قرائات به اهل بیت علیه السلام کشف شود. روایات قرائات منسوب به اهل بیتk، با قرائت کسائی و قرائت ابن عباس بیشترین انطباق را دارد. کسائی، قاری دربار عباسی در سده دوم هجری است و خلفای عباسی طبق قرائت وی قرآن را قرائت می کرده اند. به نظر می رسد سیاری با جعل این روایات، در مقام مشروعیت بخشیدن به قرائت خلفای عباسی بوده است.
خلاصه ماشینی:
بنابراین دلیلی بر ترجیح این قرائت، بر روایات اهلبیت( وجود ندارد، درحالیکه قراین و مستندات علمی نشان گر آن است که قرائت العامة با روایت حفص از عاصم متفاوت است، ولی نزدیکترین روایت از بین قرائات سبع به قراءة العامة است و نخستین بار این خلط مهم از جانب ابن مجاهد در کتاب السبعة رخ داده است.
برای مثال، ابنسعد احادیث چندى برمیشمارد که در آنها حضرت محمد(، از خداوند درخواست کرده است به ابنعباس دانش و توانایى بیان تفسیر(تأویل) قرآن عطا کندۀ(ابنسعد، 1410ق، ج2، ص365) ابنحجر هم روایتى ذکر مىکند که براساس آن، جبرئیل خود به پیامبر خبر داده که ابنعباس «حبرالأمة» خواهد شد و به پیامبر فرمان مىدهد که ابنعباس را موردتوجه خویش قرار دهد(ابنحجر عسقلانی، 1327ق، ج5، ص248) ابنعباس با القاب و عناوین خاص علمی شهرت یافته است، از قبیل: ترجمان القرآن(ابنسعد، 1410ق، ج2، ص366 / سیوطی، 1421ق، ج۲، 456)، حبرالامة(ابن جزری، 1405ق، ج1، ص425)، رئیس المفسرین(صدر، بیتا، ص322)، شیخالمفسرین(همان، ص322) و الاب الاول لتفسیر القرآن(گلدزیهر، 1405ق، ص89) و...
هربرت برگ تفسیرپژوه برجستۀ دیگر، در مقالۀ مفصلی با مرور زندگی ابنعباس، نشان میدهد و مدعی میشود که همگام با اقتدار و اوجگیری و زوال سیاسی خلفای عباسی، شهرت و نفوذ ابنعباس در تفسیر قرآن هم شکل میگیرد و اوج مییابد و دچار افول میشود؛ یعنی عمدۀ این قولهای تفسیری، برای آن جعل شده است تا جایگاه موجه و هم منزلتی برای عباسیان در مقابل وجهۀ علویان بسازد.