چکیده:
علامه طباطبایی پیش از نگارش المیزان، تفسیر دیگری به نام تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث والقرآن نوشته بود. سبک این تفسیر بدین گونه است که ابتدا توضیحی نسبتا کوتاه از آیات با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن ارائه و آن گاه روایات مرتبط ذکر گردیده و سپس تلاش شده است میان آیات و روایات سازگاری ایجاد شود؛ بنابراین روایات نقشی موثر و حضوری جدی در این تفسیر دارند. مباحث این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و از نوع تحلیل مفهومی صورت پذیرفته، در چهار محور سامان یافته است: در محور اول برای نخستین بار مصادر روایات علامه بررسی و دراین باره ادعایی جدید ارائه شده است؛ در محور دوم گونه های روایات تفسیری در هشت محور به اجمال تبیین شده است؛ در محور سوم روش علامه در کیفیت گزینش روایات بررسی شده و در محور چهارم از کیفیت بررسی روایات در دو بخش تبیین و نقد روایات سخن به میان آمده است.
خلاصه ماشینی:
دربارۀ روایات تفسیری اهل سنت نیز بهندرت منبع و مصدر آنها را بیان کرده است و نوعاً بدون ذکر مأخذ و پس از تعابیری چون «روت العامة» و «عن طرق العامة»(45 بار)، روایت را گزارش میکند.
عدم وجود روایات در مصادر اشارهشده در تفسیر البیان از جوامع و تفاسیر روایی چون کافی، من لا یحضره الفقیه، عیون اخبار الرضا(، أمالی صدوق، مناقب ابن شهرآشوب، تفسیر قمی، عیاشی و نهج البیان، روایاتی گزارش شده است که با مراجعه به منابع یادشده، روایات یافت نگردید ولی با رجوع به صافی، برهان و بحارالأنوار، روایات با همان مآخذ ذکرشده در تفسیر البیان وجود دارد و این خود دلیلی است بر اینکه علامه روایات را از سه منبع پیشگفته نقل کرده است؛ نمونههایی از آنها: الف.
برهان نمونۀ اول: علامه از تفسیر عیاشی نقل میکند: «و فی تفسیر العیاشی عن الصادق(: الْحَبْلُ مِنَ اللَّهِ كِتَابُ اللَّهِ وَ الْحَبْلُ مِنَ النَّاسِ عَلِی بْنُ أَبِیطَالِب(» و در ادامه مینویسد: قمی و ابن شهرآشوب نیز مانند این روایت را در تفاسیر خود و به نقل از امام باقر( آوردهاند.
»(بحرانی، 1374ش، ج2، ص342) در تفسیر البیان نیز آمده است: «فی المعانی عن الرضا عن أبیه، عن آبائه، عن علی: مَعْنَاهُ كَانَا یتَغَوَّطَان»(طباطبایی، 1402ق، ج3، ص318) باوجوداینکه علامه مصدر روایت را معانی الاخبار یاد کرده، این روایت تنها در عیون أخبار الرضا( گزارش شده است.
ب. مقایسه کنید مقدار روایتی را در تفسیر البیان(طباطبایی، 1402ق، ج3، ص319) با همان روایت در تفسیر صافی(فیض کاشانی، 1415ق، ج2، ص75) که در دو تفسیر، نیمی از کل روایت ثواب الأعمال و عقاب الأعمال(صدوق، 1406ق، ص261ـ262) گزارش شده است.